فرهنگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تمرکز و سلامتی اعضا

29 فروردین 1393 توسط شاه حسینی

تمركزوسلامتی یافتن

مستحب است قبل از وضو هفت مرتبه ذكر لا اله الا الله گفته شود. تكرار سبب تمركز می شود. در یوگا هم با تكرار حركات باعث افزایش تمركز می شویم.

همچنین گفته شده كه اگر هنگام ریختن آب صلوات بفرستید، بلا از آن عضو بدن رفع می شود. دلیل آن تلقین است. چون وقتی این جمله را می خوانیم تمام فكرمان سلامتی اعضای بدنمان می باشد، و همین امر باعث سلامتی و نشاط عضوهای بدنمان می شود.

http://worldofknowlege.blogfa.com/post-17.aspx

 نظر دهید »

فاطمه (س) عین بهشت است

29 فروردین 1393 توسط شاه حسینی


فاطمه، بهشت پیامبر
يا زهرا

… آن روزها كه مرا در حرا با خدا خلوتی دوست داشتنی بود، جبرئیل؛ این قاصد میان عاشق و معشوق، این رابط میان عابد و معبود، این ملك خوب و پاك و صمیمی، این امین رازهای من و پیام‌های خداوند، پیام آورد كه معبود، چهل شبانه روز تو را می‌خواند، یك خلوت مدام چهل روزه از تو می‌طلبد… و من كه جان می‌سپردم به پیام‌های الهی و آتش اشتیاقم زبانه می‌كشید بادم خداوندی، انگار خدا با همه بزرگی‌اش از آن من شده باشد، بال درآوردم و جانم را در التهاب آن پیام عاشقانه گداختم.

آری، جز خدا و جبرئیل و شوی تو كسی چه می‌دانست حرا یعنی چه؟ كسی چه می‌داند خلوت با خدا یعنی چه؟ اما… اما كسی بود در این دنیا كه بسیار دوستش می‌داشتم- خدا همیشه دوستش بدارد- دل نازكش را نمی‌توانستم نگران و آزرده ی خویش ببینم.
افطار آن شب از بهشت برایم به ارمغان آمده بود، طرف‌های غروب جبرئیل، آن ملك نازنین خداوند، با طبقی در دست، آمد و كنار نشست. سلام حیات آفرین خدا را به من رساند و گفت كه افطار این آخرین روز دیدار را، محبوب جل و علا- از بهشت برایت هدیه كرده است.

همان كه در وقت بی پناهی پناهم شد و در وقت تنگدستی، گشایشم و در سرمای سوزنده ی تكذیب دشمنان، تن پوش تصدیقم؛ مادرت خدیجه.

خدا هم نمی‌خواست او را در دل نگران و مشوش ببیند.

در آن پیام شیرین، در آن دعوت زلال، آمده بود كه این چهل روز مفارقت از خدیجه را برایش پیغام كنم. و كردم، عمار، آن صحابی وفادار را گسیل كردم:

ادامه »

 نظر دهید »

منصوره آسمانها

16 فروردین 1393 توسط شاه حسینی

جبرئیل علیه السلام گفت : خداوند سیبی از بهشت برای شما هدیه داده است . پس من آن را گرفتم ؛ بوسیدم ؛ بر دیده نهادم و به سینه چسباندم . سپس جبرئیل علیه السلام گفت : ای محمد ، آن را بخور . گفتم : حبیبم جبرئیل ، مگر هدیه ای پروردگار هم خورده می شود ؟

گفت : آری تو مامور به خوردن آن هستی ، پس آن را شکافتم . نوری درخشنده از آن بیرون جهید و من از آن نور بی تاب شدم .

جبرئیل گفت : بخور ، که آن نور منصوره ، فاطمه علیها السلام است . گفت : دختری که از صلب تو خواهد بود و نامش در آسمان منصوره است و در زمین فاطمه .

گفتم : ای جبرئیل ، چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده است ؟

گفت : برای این در زمین فاطمه نام گرفته که شیعیانش بدور از آتش جهنم هستند و دشمنانش بدور از محبتش و ( درباره نام منصوره فاطمه علیها السلام  این سخن خداوند در کتابش است « و آن روز (قیامت ) مومنان به نصرت خداوند شاد می شوند » یعنی به نصرت فاطمه علیها السلام .

سالنامه آوای ریحانه ، محمود رضا جمشیدی ،

 نظر دهید »

مادر نهج البلاغه

02 فروردین 1393 توسط شاه حسینی

سخن آیت‌الله جوادی آملی درباره خطبه فدکیه حضرت زهرا(س)

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه علامه جوادی آملی «خطبه فدکیه» را مادر و دیباچه نهج‌البلاغه می‌‌نامد،‌ گفت این خطبه، چکیده مطالب نهج‌البلاغه را یک ربع قرن قبل از آن بیان کرده است.

به گزارش فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌‌‌اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رئیس شورای مدیریت حوزه‌های علمیه تهران با بیان اینکه یکی از برجسته‌ترین اسناد معرفتی و معارف حکمی حضرت فاطمه(س) را خطبه فدکیه است، تصریح کرد: خطبه‌ای که ام‌ابیها(س) به مناسبت غصب فدک ایراد کردند، هر چند که یک خطبه معمولی از لحاظ حجم و کمیت است و در مقام قیاس در اندازه خطبه‌های متوسط نهج‌البلاغه به حساب می‌آید، اما قطعاً این خطبه منتسب به حضرت صدیقه کبری(س) است و تردیدی در آن راه ندارد.

این استاد حوزه علمیه افزود: هنگامی که خطبه فدکیه حضرت ایراد شد، اعجاب همگان را برانگیخت به طوری که دیگران گفتند، پیامبر(ص) با همان بلاغت و فصاحت سخن می‌گوید، اما شخص مشهوری با وقاحت اعلام کرد که این خطبه، خطبه علی(ع) است!

وی با تأکید بر اینکه خطبه حضرت زهرا(س) در مسجد‌النبی به طور زنده نزد همگان ایراد شد، افزود: هنگامی که خدمت علامه جوادی برای جلسه هماهنگی تألیف «دانشنامه فرهنگ فاطمی» شرفیاب شدیم، ایشان نکته‌ای را بیان کردند که برایم بسیار عجیب بود و ذهنم را خیلی مشغول کرد و آن جمله حکیمانه این بود که خطبه فدکیه -(خطبه فاطمی)- فشرده نهج‌البلاغه و مادر نهج‌البلاغه است و نهج‌البلاغه تأثیری از خطبه فدکیه است.

حجت‌الاسلام رشاد با اشاره به اینکه مرحوم سید‌رضی، محتوای نهج‌البلاغه را که شامل خطبه‌‌ها، حکمت‌ها، نامه‌های امام‌علی علیه‌السلام را تدوین کرده است، به طوری که چکیده‌ای از کلام علوی به شمار می‌آید، اظهار داشت: اخیراً مجموعه‌ای با عنوان «مسند امام علی(ع)» تألیف شده است که بین 10 تا 20 جلد است، در حالی که نهج‌البلاغه یک چیزی حجیم‌تر از یک جلد است، به هر حال کاری که سید‌رضی انجام داده، از بزرگترین خدماتی است که در طول تاریخ شیعه و اسلام از یک عالم بزرگوار صادر شده است.

وی با بیان اینکه نهج‌البلاغه 25 سال بعد از خطبه فدکیه و در زمان حکمرانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام و با تکیه بر مسند خلافت از زبان این بزرگوار جاری شده است، ادامه داد: این در حالی است که «خطبه فدکیه» یک ربع قرن قبل از نهج‌البلاغه ایراد شده است و این نشان از عمق، عظمت و اهمیت «خطبه فدکیه» دارد، این خطبه کوتاه، دنیایی از معارف نهفته است و عمده مطالبی که در نهج‌البلاغه آمده است، در «خطبه فدکیه» یافت می‌شود، از نظر مباحث فلسفی دینی، فلسفه تکوینی، مباحث الهیاتی، کلام، در حوزه اندیشه سیاسی، مباحث اجتماعی، مباحث قرآنی، شأن قرآن و برخی نکات تاریخی.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه حوادث دوران بعثت و عصر نزول وحی و حوادث تاریخی دوران رحلت پیامبر(ص) در خطبه فدکیه دیده می‌شود، اظهار داشت: در خصوص فلسفه امامت، فلسفه شریعت و فلسفه علل‌الشرایط راجع به احکام، اعمال و مناسک دینی مطالبی در «خطبه فدکیه» بازگو شده است، لذا وقتی انسان مراجعه می‌کند می‌بیند که این متن کوتاه و فشرده، اقیانوسی از معارف است و به عبارتی دیگر نهج‌البلاغه کوچک است.

وی با بیان اینکه نِسبت «خطبه فدکیه» به «نهج‌البلاغه» مانند نِسبت «سوره حمد» به «کل قرآن کریم» است، افزود: «خطبه فدکیه» دیباچه «نهج‌البلاغه» است و جای تأسف دارد که قرآن کریم، نهج‌البلاغه و خطبه فدکیه مهجور هستند و به آن اندازه‌ای که در دانشگاه‌های ما تفکرات «راسل»، «هگل» و «کانت» و غیره بحث می‌شود و درباره آنها رساله نوشته می‌شود، در خصوص نهج‌البلاغه چنین چیزی مشاهده نمی‌شود.

http://fararu.com/fa/news/110676/

 نظر دهید »

دعا براي فرج

25 اسفند 1392 توسط شاه حسینی


امام زمان و حديث دعا براي فرج

قال مولانا الامام المهدي:(أَكْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ، فإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ)(كمال الدين، ج2، ص485، ح4)

براي شتاب در گشايش حقيقي و كامل، بسيار دعا كنيد; زيرا، همانا، فَرَج شما در آن است.


در اين روايت، امام به زياد دعا كردن براي تعجيل فَرَج فرمان مي دهند. اين فرمان حضرت، اهميّت مطلب را مي رساند;
زيرا فَرَجْ و گشايش شيعيان از تمام گرفتاري ها و فتنه ها، در سايه ي ظهور حضرت محقق مي گردد
و تا زماني كه حضرت در غيبت به سر مي برد، شيعه نيز تحت فشار و ظلم و تعدّي حاكمانِ ظالم و جائر است.
براي شيعيان فَرَجي است و آنان از شكنجه و اذيّت و آزار و تهمت رهايي خواهند يافت. آن روز طلايي خواهد رسيد و آنان در سايه ي حكومت آقا و مولايشان در آرامش و رفاه و معنويت زندگي خواهند كرد.
يكي از عوامل تعجيل در فرج آن حضرت، دعا است.
مي دانيم كه دعا بدون درخواست قلبي و زمينه سازي براي تحقّق آن، مؤثر نخواهد بود. انسان بايد با زبان و قلب بطلبد، و در عمل نيز زمينه ساز خواسته ي خود باشد.

http://www.askdin.com/post13277-8.html

 نظر دهید »

نماز در نهج البلاغه

24 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

 

نماز در نهج البلاغه

در نهج‌البلاغه‌ چنین‌ آمده‌ است‌ «خداوند بندگان‌ مؤمن‌ را با نمازها و زکاتها و روزه‌های‌ دشوار از کبر و خودبینی‌ محافظت‌ و حراست‌ می‌کند به‌ پیکر آنان‌ آرامش‌ می‌بخشد، به‌ دیدگان‌ آنان‌ فروتنی‌ می‌دهد، نفس‌ آنان‌ را رام‌ می‌سازد، دل‌های‌ آنان‌ را افتادگی‌ می‌آموزد و خودپسندی‌ را از آنان‌ دور می‌کند».

نماز

به‌ خاطر نقش‌ الگویی‌ که‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) در زندگی‌ اکثر اقشار جامعه‌ دارد و سخنانی‌ که‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) در این‌ زمینه‌ داشتند به‌ پاره‌ای‌ از سخنان‌ آن‌ حضرت‌ دربارة‌ نماز با توجه‌ به‌ نهج‌البلاغه‌ می‌پردازیم‌.

1- نقش‌ اساسی‌ نماز و اهتمام‌ به‌ نماز

حضرت‌ علی‌(ع‌) ضمن‌ تأکید بر امر نماز، از عوامل‌ سقوط‌ دوزخیان‌ نخواندن‌ نماز برمی‌شمرد و می‌فرماید:

«تعاهدوا امر الصلاة‌ و حافظوا علیها و استکثروا منها و تقربوا بها فانها «کانت‌ علی‌ المؤمنین‌ کتاباً موقوتاً» الا تسمعون‌ الی‌ جواب‌ اهل‌ النار حین‌ سئلوا: «ما سئلکم‌ فی‌ سقر؟ قالوا: لم‌ نک‌ من‌ المصلین‌.» و انها لتحت‌ الذنوب‌ حت‌ الورق‌ و تطلقها. اطلاق‌ الربق‌ و شبهها رسول‌ الله‌ - صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم‌ - بالحمة‌ تکون‌ علی‌ باب‌ الرجل‌ فهو یغتسل‌ منها فی‌ الیوم‌ واللیلة‌ خمس‌ مرات‌ فما عسی‌ ان‌ یبقی‌ علیه‌ من‌ الدرن‌» 1

«مردم‌! نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید، زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید. نماز فریضة‌ واجبی‌ است‌ که‌ در وقت‌های‌ خاص‌ بر مؤمنان‌ واجب‌ گردیده‌ است‌. آیا به‌ پاسخ‌ دوزخیان‌ گوش‌ فرا نمی‌دهید آن‌ هنگام‌ که‌ از آن‌ها پرسیدند: چه‌ چیز شما را به‌ دوزخ‌ کشانده‌ است‌؟ گفتند: ما از نمازگزاران‌ نبودیم‌. همانا نماز! گناهان‌ را چونان‌ برگ‌های‌ پاییزی‌ فرو می‌ریزد و غل‌ و زنجیر گناهان‌ را از گردن‌ها می‌گشاید. پیامبر اسلام‌(ص‌) نماز را به‌ چشمه‌ آب‌ گرمی‌ که‌ بر درِ سرای‌ مردی‌ جریان‌ داشته‌ باشد تشبیه‌ کرد. اگر روزی‌ پنج‌ بار خود را در آن‌ شستشو دهد، هرگز چرک‌ و آلودگی‌ در بدن‌ او نماند.»

به‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) عرض‌ شد: نظر شما دربار‌ه کسی‌ که‌ نماز نمی‌خواند چیست‌؟ آن‌ حضرت‌ فرمودند: کافر است‌. 2

بر اهتمام‌ به‌ نماز نوجوانان‌ نیز تأکید فراوانی‌ شده‌ است‌: «عملوا صبیانکم‌ الصلوة‌ و خذوهم‌ بها اذا بلغوا الحلم‌» 3 به‌ کودکان‌ نماز بیاموزید و آن‌ را به‌ هنگام‌ بلوغ‌ بر ترک‌ نماز مؤاخذه‌ کنید.

«اذا عقل‌ الغلام‌ و قرا شیئاً من‌ القران‌ علم‌ الصلوة‌» 4 «هرگاه‌ پسربچه‌ به‌ حد رشد برسد و مقداری‌ از قرآن‌ را بخواند، باید به‌ او نماز آموخته‌ شود».
نماز را در وقت‌ خودش‌ به‌ جای‌ آر، نه‌ این‌ که‌ در بیکاری‌ زودتر از وقتش‌ بخوانی‌ و به‌ هنگام‌ درگیری‌ و کار، آن‌ را تأخیر بیندازی‌ و بدان‌ که‌ تمام‌ کردار خوبت‌ در گرو نماز است‌

2 - نماز وسیله‌ تقرب‌

بهترین‌ و نزدیک‌ترین‌ راه‌هایی‌ که‌ انسان‌ می‌تواند به‌ خالق‌ خویش‌ برسد، در خطبه‌ یکصد و ده‌ آن‌ حضرت‌ بیان‌ شده‌ است‌. «ان‌ افضل‌ ما توسل‌ به‌ المتوسلون‌ الی‌ الله‌… و اقام‌ الصلوة‌ فانها الملة‌» 5 «بی‌گمان‌ برترین‌ وسیله‌ پیوستگی‌ پیوستگان‌ به‌ خدای‌ سبحان‌ عبارت‌ است‌ از: برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آیین‌ امت‌».

«الصلاة‌ قربان‌ کل‌ تقی‌». 6 حضرت‌ علی‌(ع‌) فرمودند: نماز موجب‌ نزدیکی‌ هر پارسایی‌ به‌ خداست‌.

ادامه »

 نظر دهید »

یا فاطمه الزهرا(س)

24 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

 


سلام و درود خدا بر یگانه بانوئی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب و هم کلام با برترین آنان و حامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود. درود بیکران خداوند بر فاطمه(س) که بهجت قلب و نور چشم رسول (ص) و عزیزترین انسان‌ها در پیشگاه او بود؛ وجودی که نور پیامبر(ص) سراسر او را احاطه نموده بود و از جهت شبیه‌ترین مردم در رفتار و کردار به رسول خدا بود.

http://aftabnews.ir/vdcg7q9qwak9nq4.rpra.html

 نظر دهید »

فضیلت 1000صلوات بر پیامبر(ص) در هر روز

13 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت در روایتی فرمودند :

هر کس هر روز بر من هزار مرتبه صلوات فرستد،

نمیرد تا جای خود را در بهشت ببیند.

http://baorafa.blogfa.com/category/14

 نظر دهید »

اسرار نماز از زبان آیت الله بهجت

12 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

اسرار نماز

1. نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است… نماز برای خضوع و خشوع جعل شده است با هم? مراتب خضوع و خشوع. [در محضر بهجت:1/222]

2. نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست! [در محضر بهجت:1/222]

3. نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ می شود. [در محضر بهجت:2/377]

4. تمام لذتها روحی است؛ و آن چه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است. [در محضر بهجت:2/392]

5. قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است. [نکته های ناب: 78]

6. نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است… مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد. [نکته های ناب: 82]

7. ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که می ایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه می کنیم؛ و بعد به سجده و خاک بر می گردیم. [نکته های ناب:83]

8. شاید حکمت تکرار نماز - علاوه بر تثبیت - سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینه ساز نماز بعدی باشد.[نکته های ناب:81]

9. قیام بنده در نماز، اظهار عبودیّت و سکون است، و این که هیچ حرکتی از خود ندارد؛ و سجود غایت خضوع است.[نکته های ناب:83]

10. سؤال: اجمالاً بفرمایید حضور قلب، چگونه حاصل می شود؟

جواب: بسمه تعالی، اگر مقصود، حضور قلب است، با نوافل و عبادات مستحبّه تحصیل می شود و از آن جمله، تبدیل فرادا به جماعت است. تحصیل حضور قلب به این می شود که در اوقات غفلت به خود فشار نیاورد؛ و در اوقات حضور، اختیاراً آن را از دست ندهد.[به سوی محبوب:62]

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=92593

 1 نظر

خواص خواندن دعای جوشن کبیر

12 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

خواص بند به بند دعای جوشن کبیر

بند 1- برای روزی است ؛هر روزخدا را با اسما بخوانید .

بند 2- اگر در مهلكه گرفتار شده اید و نمیتوانید از آن خلاص شوید و یا در برنامهای واقع شده اید كه بیرون آمدن از آن مشكل است .

بند 3-در برابر دشمن بخوانید و اگر دشمن زیاد د ارید هر روز تكرار كنید .

بند 4- برای ایجاد جاه و مقام .

بند 5- برای نزدیك شدن به خدا .

بند 6- برای خشوع دل و تواضع پیدا كردن در مقابل خدا .

بند 7- یا غافر الخطا یا برای روزی حلال .

بند 8- یا ذالحمد ؛برای نعمت و یا اگر كسی در وعده اش همیشه تعلل میكند .

بند 9 -برای ایجاد محبت .

بند 10-یا صانع كل مصنوع برای بستن زبان دشمن و زبان فردی كه بد دهن است و زبان به فحش و بد دهن می گشاید .

بند 11 -یا عدتی عند شدتی برای گشایش وآسانی در كار مهمی كه بدنبال آن هستید .

بند 12- یا علام الغیوب برای گشایش بخت .

بند 13- برای ایجاد سعادت و دولت و خوشبختی در خانه .

بند 14- برای ایجاد آرامش در كسی كه یاغی و عصیانگر است .

بند 15- برای جریان افتادن سریع كاری و جلوگیری از امروز و فردا كردن .

بند 16- برای از بین رفتن ترس از نكیرو منكر .

بند 17- برای آسان شدن كار .

بند 18- اگر با شخص مهمی كار مهمی دارید .

بند 19- برای آسان گذشتن از پل صراط .

بند 20- برای حفظ ایمان .

بند 21- برای از بین رفتن درد وغم .

بند 22- بند 24 برای آسان شدن كارها و به خوبی انجام شدن آنها قبل از شروع .

بند 26- برای امور دنیوی و رفع غم و محنت در دل و چنانچه عاشق زیارت خانه خدائید روزی 21 مرتبه این را بخوانید .

بند 27و 28- برای بستن زبان دشمن و هنگام امر به معروف .

بند 24و30- برای یافتن بخت بلند و دولتمند شدن .

بند 31و32- برای بیدار شدن دل به یاد خدا و خوشی حال هنگام عبادت .

بند 34و35- برای مقرب شدن نزد بزرگان و همسر .

بند 36و58-برای دفع هر نوع شر .

بند 37- برای حالت تهوع به خصوص در دوران بارداری .

بند 38و92-برای دفع چشم زخم و نظر بد .

بند 39- برای حفظ مال .

بند 40- برای حمل اسباب و باز كردن مغازه به جهت خوب بودن درآمدش.

ادامه »

 نظر دهید »

توصیه آیت الله سید علی قاضی(ره)به شاگردان خود

12 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

دعا در قنوت نماز

آیت الله سید علی قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند:

« اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »

http://baorafa.blogfa.com/post/479

 1 نظر

صلوات فرستنده گویا از مادر متولد شده :

10 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

صلوات فرستنده گویا از مادر متولد شده :

از امام صادق علیه السلام پرسیدند : چگونه بر محمد و آلش صلوات بفرستیم ؟

حضرت فرمودند : بگویید :

صلوات الله و صلوات ملائکته و انبیاوه و رسله و جمیع خلقه علی محمد و آل محمد و السلام علیه و علیهم و رحمه الله و برکاته .

باز سوال شد که : ثواب کسی که این صلوات را می فرستد چیست ؟

حضرت فرمودند : ثواب او این است که از گناهانش مثل روزی که از مادر متولد شده خارج می شود . ما من احد یذکرنی و یصلی علی الا غفر الله له ذنوبی و ان کانت مثل رمل عالج نیست کسی که مرا یاد کند و بر من صلوات بفرستد جز اینکه خداوندگناهان او را بیامرزد اگر چه مانند ریگ بیابان باشد .

سر خیل رسل شافع روز عرصات

بنمود بامت از کرم راه نجات

فرمود خدا جمله گناهش بخشد

هر کس که برای من فرستد صلوات

ختم صلوات ، امیر حسین خادمی آملی ، انتشارات ایران نگین ، ص : 57-58

 1 نظر

حالت مومن در لحظه مرگ

07 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

حالت مؤمن در لحظه مرگ
۱)

از امام صادق عليه السلام سؤال شد: مؤمن چگونه مى‏ميرد؟

امام صادق عليه السلام اهل بصيرت است، حالت مردن را حس مى‏كند، مى‏بيند، فرمودند:

آيا بر سر سفره‏اى نشسته‏اى كه كاسه ماست جلويت باشد؟

عرض كرد: بله، يابن رسول الله، فرمودند:

آيا اتفاق افتاده كه يك وقت در كاسه ماست چشمت به يك موى بسيار ريز بيفتد؟

عرض كرد: بله، فرمودند:

با اين مو چه مى‏كنى؟ گفت: با دو انگشتم مو را مى‏گيرم و از ماست بيرون مى‏كشم. فرمودند:

آيا ماست مى‏فهمد كه مو را از او بيرون كشيدند؟

جان گرفتن به وسيله ملك الموت نيز مانند بيرون كشيدن مو از ماست‏ مى‏باشد.

بحار الأنوار: ج 6/ ص 166، باب 6، حديث 35

۲)

یحیی بن سابور می گوید: شنيدم ابو عبد الله صادق عليه السلام مى‏گفت:

افراد مؤمن كه به هنگام جان دادن قطرات اشكى از گوشه چشم فرو مى‏ريزند، بدين علت است كه رسول

خدا را با حال رضايت ديدار مى‏كنند و مسرور مى‏شوند.

نديده‏ايد كه در هنگام مسرت و شادى، قلب انسان شكفته مى‏شود و آب از ديدگانش فرو مى‏ريزد؟

الكافي: ج ‏3 / ص ۱

 1 نظر

راز نامگذاری امام زمان عجل الله تعالی به قائم

07 اسفند 1392 توسط شاه حسینی


راز نامگذارى امام زمان(عج) به قائم به روایت آیت‌الله جوادی آملی
آن هنگام که حسین(ع) به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه گفتند: آیا نمى‌نگرى که با بنده برگزیده تو چه مى‌کنند؟خداوند به فرشتگان فرمود با این شخص ایستاده (قائم) از آن‌ها انتقام مى‌گیرم.

 

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ از جمله اسامی و القاب حضرت ولیعصر ارواحناه فداه «بقیة الله» است که آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «امام المهدی(عج) موجود موعود» به علت انتساب این نامگذاری اشاره می‌کند که در ادامه می‌آید:

وجود مبارک حجت بن الحسن(عج) داراى القاب و اسامى متعددى است که هر یک وجه خاصى از آن ذات کریم را بیان مى‌دارد. از القاب مشهور حضرتش مى‌توان به «قائم» اشاره‌اى ویژه داشت، زیرا این نام مبارک در روایاتى آمده است که گویاى سرّ لطیفى است. براى تسمیه آن پیشواى منتظر به قائم وجوه متعددى ذکر شده که به برخى از آن‌ها اشاره مى‌شود:

١ . از حضرت باقر(ع) پرسیدند: مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آرى! گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟ فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین(ع)به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجه‌زنان گفتند: اى اله و اى سید ما! آیا نمى‌نگرى که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه مى‌کنند؟ خداوند به آنان چنین وحى کرد: اى فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتما از آن‌ها انتقام خواهم گرفت، هر چند مدت‌ها بگذرد، آن‌گاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین(ع) را به فرشتگان نمایاند، در میان آنان یکى ایستاده بود و نماز مى‌خواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آن‌ها انتقام مى‌گیرم.(1)

٢ . بر اثر غیبت طولانى، یاد آن وجود مبارک از خاطره بسیارى از افراد محو و فراموش مى‌شود و آن‌گاه حضرتش پس از این فراموشى ناگوار قیام مى‌کند.(2)

٣ . او را از آن جهت قائم نامیدند که قیام به حق او در میان قیام ائمه دیگر که همگى قائم به حق بودند از ویژگى خاصى برخوردار است: «سمّی بالقائم لقیامه بالحق».(3) در ویژگى قیام آن حضرت روایاتى هست از جمله حضرت عبد العظیم حسنى(ع) مى‌گوید که به امام جواد(ع) عرض کردم که آرزو مى‌کنم قائم آل محمد شما باشید و عدل و داد را در زمین بگسترانید. امام جواد(ع) فرمود که همه ما قائم به امر خدا و هدایت‌کننده به دین او هستیم، امّا آن قائم که خداوند با او زمین را از اهل کفر و عناد در برابر حق پاک مى‌کند و از عدل و داد پر مى‌سازد، من نیستم، او همان است که ولادتش از مردم مخفى و شخصش غائب مى‌شود . . . هم‌نام و هم کنیه رسول خداست...(4)

نیز حضرت عبد العظیم مى‌گوید: تصمیم داشتم این مطلب را از حضرت جواد الائمه(ع) بپرسم که ایشان فرمود: قائم ما مهدى است که حتماً در غیبت به سر خواهد برد و باید منتظر ظهور آن حضرت بود و پس از ظهور باید از وى اطاعت کرد.(5)

این لقب، تنها به امام عصر(عج) تعلق دارد، گرچه قبلاً گفته شد که قیام به قسط از شرایط عمومى امامت معصومان است.(6) امّا لقب پرافتخار «قائم» از القاب اختصاصى حضرت بقیةاللّه است و تنها آن حضرت به‌ عنوان «قائم آل محمد» شناخته مى‌شود: ان أدرکت القائم من آل محمد نصرته(7)، و منّا المصطفى و المرتضى و منّا یکون المهدی قائم هذه الأمة(8)، به گونه‌اى که به شیوه‌اى پسندیده مرسوم شده است که هنگام ذکر این نام شریف شنوندگان به احترام آن حضرت و به یاد او قیام مى‌کنند.

*پی‌نوشت‌ها:

١ ) . علل الشرایع، ج  ١ ، ص  ١٩١ - ١٩٢ ؛ بحار الانوار، ج  45 ، ص  ٢٢١  و ج  5١ ، ص  ٢٨ - ٢٩ .
٢ ) . کمال الدین، ج  ٢ ، ص  5٠ ؛ بحار الانوار، ج  5١ ، ص  ٣٠ .
٣ ) . الارشاد، ج  ٢ ، ص  4٩ - 5٠ ؛ بحار الانوار، ج  5١ ، ص  ٢٨٣ .
4 ) . کمال الدین، ج  ٢ ، ص  4٩ - 5٠ ؛ بحار الانوار، ج  5٢ ، ص  ٢٨٣ .
5 ) . کمال الدین، ج  ٢ ، ص  4٩ .
6) . الارشاد، ج  ٢ ، ص  ٣٩ .
7) . المحاسن، ج  ١ ، ص  ٢٨٧ ؛ بحار الانوار، ج  5٢ ، ص  ١٢6 .
8) . کفایة الاثر، ص  ٢٩٨ ؛ بحار الانوار، ج  46 ، ص  ٢٠٢ .

 نظر دهید »

صلوات خاصه امام هادی علیه السلام

07 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

 

 نظر دهید »

حجاب از زبان امام مهربانیها

07 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

 

حجاب از زبان امام مهربانی ها


توجه داشته باشید حجابی که اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش های شماست.
هرچه را که خدا دستور فرموده است - چه برای مرد و چه برای زن - برای این است که آن ارزش های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه های شیطانی یا دستهای فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.

امام خمینی (ره)

http://hejab-bartar-chador.blogfa.com/

 نظر دهید »

در محضر خدا

07 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

در محضر خدا


________________________________________
نماز قالبی دارد و مضمونی؛ جسمی دارد و روحی. مواظب باشیم كه جسم نماز از روح نماز خالی نماند.
________________________________________
نماز قالبی دارد و مضمونی؛ جسمی دارد و روحی. مواظب باشیم كه جسم نماز از روح نماز خالی نماند. نمیگوییم جسم بی‌روح نماز هیچ اثری ندارد؛ چرا، بالاخره یک اثرکی دارد؛ اما آن نمازی که اسلام و قرآن و شرع و پیغمبر و ائمه (علیهم‌السّلام) این همه روی آن تأکید کردند، نمازی است که جسم و روحش هر دو کامل باشد.
این جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، رکوع دارد، سجود دارد، به خاک افتادن دارد، دست بلند کردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. این تنوع برای پوشش دادن به همه‌ی آن نیازهایی است که به وسیله‌ی نماز بایستی برآورده شود که هر کدام رازی در جای خود دارد و مجموعه‌ی این‌ها، قالب و شکل نماز را به وجود می‌آورد. این شکل خیلی مهم است، لیکن روح این نماز، توجه است؛ توجه. بدانیم چه کار داریم می‌کنیم. نماز بی‌توجه (همان طور که عرض کردم) اثرش کم است.
شما از یک تکه الماس چند قیراطیِ خیلی ارزشمند، دو جور می‌توانید استفاده کنید. یک جور این است که مثل یک الماس، مثل یک سنگ قیمتی از آن استفاده کنید، یکی هم این است که آن را به عنوان سنگ ترازو به کار ببرید و به جای سنگ چند گرمی در ترازو بگذارید و در مقابلش، مثلاً فلفل یا زردچوبه بکشید! این هم استفاده‌ی از الماس است؛ اما چه جور استفاده‌ای؟! این مثل تضییع الماس است. البته باز هم با شکستن الماس فرق دارد؛ باز هم همین‌قدر، شکستن از او بدتر است؛ اما استفاده‌ی از الماس هم این نیست که آدم او را سنگ ترازو قرار بدهد و با او فلفل و زردچوبه وزن کند. با نماز، مثل الماسی که سنگ ترازو کرده‌ایم، نباید رفتار کنیم. نماز خیلی ذی‌قیمت است.
یک وقت انسان نماز می‌خواند، مثل بقیه‌ی عادات روزانه؛ مسواک می‌زنیم (فرض بفرمایید) ورزش می‌کنیم، همین جور نماز هم می‌خوانیم در وقت. یک وقت نه، انسان نماز می‌خواند، با این احساس که می‌خواهد حضور در محضر پروردگار پیدا کند. این یک جور دیگر است. ما همیشه در محضر پروردگاریم؛ خواب باشیم، بیدار باشیم، غافل باشیم، ذاکر باشیم. لیکن یک وقت هست که شما وضو می‌گیرید، تطهیر می‌کنید، خودتان را آماده می‌کنید، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنویِ ناشی از وضو و غسل می‌روید خدمت پروردگار عالم. ما در نماز باید یک چنین احساسی داشته باشیم.
شما از یک تکه الماس چند قیراطیِ خیلی ارزشمند، دو جور می‌توانید استفاده کنید. یک جور این است که مثل یک الماس، مثل یک سنگ قیمتی از آن استفاده کنید، یکی هم این است که آن را به عنوان سنگ ترازو به کار ببرید. نماز هم مشابه این است.
با این حال وارد نماز باید شد؛ خود را در مقابل خدا باید احساس کرد؛ مخاطب باید داشت در نماز. والّا صرف اینکه یک امواجی را که ناشی از کلمات و حروف هست، در فضا منتشر کنیم، این آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. می‌شود همین‌طور گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمین. الرّحمن الرّحیم. مالک یوم الدین …» و امواجش را منتشر کنیم. همین را می‌شود با قرائت خوب هم خواند، اما بی‌توجه، که باز هم همان منتشر کردن امواج صوتی است در هوا. این، آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. از ما خواسته شده که در حال نماز، دلمان را ببریم به پیشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنیم، با دلمان حرف بزنیم؛ این‌ها مهم است. این را در وضع ترویج نماز، در نمازی که خود ما می‌خوانیم، نمازی که به دیگران تعلیم می‌دهیم، این نکته‌ی روح نماز را باید توجه کنیم. 1387/08/29
منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر معظم انقلاب

http://islameasil.mihanblog.com/post/1224

 نظر دهید »

فضیلت خواندن اسماء الحسنی

07 اسفند 1392 توسط شاه حسینی

 

اسامی خداوند 99 اسم است که هر که خدا را به آن اسماء بخواند دعایش مستجاب میشود

در کتاب عدده‌الداعی از حضرت رضا (ع) و آن بزرگوار از آباء گرام خود نقل فرموده‌اند: خداوند متعال نود و نه اسم است که هر که خدا را به آن اسماء بخواند دعایش مستجاب می‌شود و هر که حفظ نماید آنها را داخل بهشت می‌گردد و در خبر دیگر به این مضمون از حضرت صادق (ع) از جناب رسول اکرم(ص) روایت نموده است و آن اسماء مبارکه این است:

اللّهُ الْواحِدُ، الأحدُ، الصمدُ، الأوّلُ، الآخِرُ، السّمیعُ، الْبَصیرُ، اَلْقَدیرُ، اَلْقاهِرُ، اَلْأعْلی، اَلْباقی، اَلْعَلِیُّ، اَلْبَدیعُ، اَلْباریءُ، الأکرمُ، الظاهرُ، اَلْباطِنُ، الحَیُّ، اَلْحَکیمُ، اَلْعَلیمُ، اَلحلیمُ، الحفیظُ، اَلْحَقُ، اَلْرائی، اَلسّلامُ، اَلْسَلامُ، اَلْمُؤمِنُ، اَلْمُهیمنُ، اَلْعَزیز، اَلْجَبّارُ، اَلْمُتَکَبرُ، السیّدُ، السّبوح، اَلْشَهید، اَلْصادِقُ، اَلْصانِعُ، اَلْطاهِرُ، اَلْعَدْلُ، اَلْعَفُّو، اَلْغَفُورُ، اَلْغنیُّ، اَلْغِیاثُ، اَلْفاطرُ، اَلْفَردُ، اَلْفتّاحُ، اَلْفالِقُ، اَلْمَجیدُ، اَلوَلیَّ، اَلْمَنّانُ، اَلْمُحیطُ، المُبینُ، الْمُقیتُ، اَلْمصوَّرُ، اَلْکریمُ، اَلْکبیرُ، اَلْکافی، کاشف‌الضُّرَّ، الوِتْرُ، اَلْنُورُ، اَلْوّهابُ، اَلْناصِرُ، اَلْوَدُودُ، اَلْهادِی، اَلْوَفیُّ الْوَکیلُ، اَلْوارِثُ، اَلبِرُ، اَلْباعِثُ، اَلْتَوّابُ، اَلجلیلُ اَلْخَبیرُ، اَلْخالِقُ، خَیرُالنّاصِرین، اَلْدَّیانُ، اَلْشَکُورُ، اَلْعَظیمُ، اَلْلطیفُ، اَلْشافی.

http://iranbanou.com/magazin.aspx?id=138408&mgn=

 نظر دهید »

اخلاق عارف

29 بهمن 1392 توسط شاه حسینی


نکته های عارفانه از علامه حسن زاده املی

شيخ الرئيس در مقام عرفان مى گويد: عارف ، خوشرو، و خندان و متبسم است و از روى تواضع به كوچك تر، همان طور احترام مى كند كه به بزرگ تر، و از ديدن افراد گمنام ، همان قدر خوشحال مى شود كه از ديدن افراد نامدار؛ چگونه شاد نباشد و به وجد نيايد در حالى كه به حق و همه چيز به اين سبب كه خداوند را در آن مى بيند شادمان است ، و چگونه براى او همگان يكسان نباشند، در حالى كه همه نزد او اهل رحمت اند كه مشغول باطل اند. تا آن جا كه مى گويد: عارف ، شجاع است و چگونه شجاع نباشند در حالى كه او از مرگ هراسى ندارد، و بخشنده است و چگونه بخشنده نباشد در حالى كه از محبت باطل بركنار است ، و او حقد و كينه ها را فراموش مى كند و چگونه چنين نكند در حالى كه ذكرش مشغول به حق است .

منبع:پند های حکیمانه

 نظر دهید »

چه کسی بهشتی است

29 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

هر کس که چهار چیز داشته باشد بهشتی است

1- کسی که نگهدار لا اله الا الله باشد

2- چون نعمتی به او برسد الحمد لله بگوید

3- چون گناهی به او برسد استغفر الله بگوید

4- چون معصیت و مصیبتی ببیند انا لله وانا الیه راجعون بگوید

خصلتهایی که هر کس داشته باشد

داخل بهشت می شود

۱ - شهادت به وحدانیت خدا

۲ - شهادت به رسالت پیامبر (ص)

۳ - اقرار و اعتراف به آنچه پیامبر اکرم (ص) از طرف خدا آورده

۴ - به پا داشتن نماز

۵ - دادن زکات

۶ - روزه ماه مبارک رمضان

۷ - انجام حج

۸ - دوری از دشمنان خدا

۹ - دوری کردن از هر چیزی که مست کننده است

http://myolive.blogfa.com/cat-17.aspx

 نظر دهید »

نکته های عرفانی

28 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

پرسش عارف

یکی از عرفا روزی از یکی از اغنیا پرسید:دنیا را دوست داری؟

گفت:بسیار.

پرسید:برای بدست آوردن آن کوشش می کنی؟

گفت :بلی .

سپس عارف گفت:در اثر کوشش،آن چه می خواهی بدست آوری؟

گفت:متاسفانه تاکنون به دست نیاورده ام.

عارف گفت:این دنیایی که تاکنون با همه ی کوشش هایت آن را به دست نیاورده ای،پس چطور آخرتی که هرگز طلب نکرده و در راه وصول به آن نکوشیده ای به دست خواهی آورد؟

دنیا طلبیدیم ،به جایی نرسیدسیم یارب چه شود آخرت ناطلبیده

خدا یا گیاه

حضرت موسی ( علیه السلام ) دندان درد گرفت و به خدا شكایت كرد .

حق تعالی به او دستور داد از فلان گیاه استفاده كن .

حضرت از آن گیاه استفاده نموده و درد دندان مباركش تسكین یافت .

بار دیگر دندان موسی علیه السلام درد گرفت و همان دوا را به كار برد ؛ ولی اینبار درد دندان حضرتش تسكین نیافت !

لذا از خداوند سببش را پرسید خطاب الهی آمد كه دفعه قبل ، به امید ما رفتی ؛‌اما این بار به امید گیاه و از ما غافل بودی

 نظر دهید »

داستان شیخ جنید و بهلول

27 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

نکته های آموزنده

آورده‌اند که شيخ جنيد بغداد به عزم سير از شهر بغداد بيرون رفت و مريدان از عقب

شيخ احوال بهلول را پرسيد .
گفتند او مردي ديوانه است .
گفت او را طلب کنيد که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرايي يافتند .
شيخ پيش او رفت و سلام کرد .
بهلول جواب سلام او را داده پرسيد چه کسي هستي؟ عرض کرد منم شيخ جنيد بغدادي .
فرمود تويي شيخ بغداد که مردم را ارشاد مي‌کني؟ عرض کرد آري ..
بهلول فرمود طعام چگونه ميخوري؟
عرض کرد اول «بسم‌الله» مي‌گويم و از پيش خود مي‌خورم و لقمه کوچک برمي‌دارم، به طرف راست دهان مي‌گذارم و آهسته مي‌جوم و به ديگران نظر نمي‌کنم و در موقع خوردن از ياد حق غافل نمي‌شوم و هر لقمه که مي‌خورم «بسم‌الله» مي‌گويم و در اول و آخر دست مي‌شويم ..
بهلول برخاست و فرمود تو مي‌خواهي که مرشد خلق باشي در صورتي که هنوز طعام خوردن خود را نمي‌داني و به راه خود رفت .
مريدان شيخ را گفتند: يا شيخ اين مرد ديوانه است. خنديد و گفت سخن راست از ديوانه بايد شنيد و از عقب او روان شد تا به او رسيد .
بهلول پرسيد چه کسي هستي؟
جواب داد شيخ بغدادي که طعام خوردن خود را نمي‌داند .
بهلول فرمود: آيا سخن گفتن خود را مي‌داني؟
عرض کرد آري …
سخن به قدر مي‌گويم و بي‌حساب نمي‌گويم و به قدر فهم مستمعان مي‌گويم و خلق را به خدا و رسول دعوت مي‌کنم و چندان سخن نمي‌گويم که مردم از من ملول شوند و دقايق علوم ظاهر و باطن را رعايت مي‌کنم . پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بيان کرد .
بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمي‌داني ..
پس برخاست و برفت. مريدان گفتند يا شيخ ديدي اين مرد ديوانه است؟ تو از ديوانه چه توقع داري؟ جنيد گفت مرا با او کار است، شما نمي‌دانيد .
باز به دنبال او رفت تا به او رسيد .
بهلول گفت از من چه مي‌خواهي؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمي‌داني،
آيا آداب خوابيدن خود را مي‌داني؟
عرض کرد آري… چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب مي‌شوم،
پس آنچه آداب خوابيدن که از حضرت رسول (عليه‌السلام) رسيده بود بيان کرد .
بهلول گفت فهميدم که آداب خوابيدن را هم نمي‌داني .
خواست برخيزد جنيد دامنش را بگرفت و گفت اي بهلول من هيچ نمي‌دانم، تو قربه‌الي‌الله مرا بياموز .
بهلول گفت: چون به ناداني خود معترف شدي تو را بياموزم .
بدانکه اينها که تو گفتي همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال بايد و اگر حرام را صد از اينگونه آداب به جا بياوري فايده ندارد و سبب تاريکي دل شود .
جنيد گفت: جزاک الله خيراً ! و ادامه داد :
در سخن گفتن بايد دل پاک باشد و نيت درست باشد و آن گفتن براي رضاي خداي باشد و اگر براي غرضي يا مطلب دنيا باشد يا بيهوده و هرزه بود.. هر عبارت که بگويي آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشي بهتر و نيکوتر باشد .
و در خواب کردن اين‌ها که گفتي همه فرع است؛ اصل اين است که در وقت خوابيدن در دل [font=tahoma]تو بغض و کينه و حسد بشري نباشد .

http://www.iran-forum.ir/thread-213109.html

 نظر دهید »

کلید بهشت

26 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

« وَ اقیمُواالصَّلاةَ وَ اتواالزَّكاة وَ اَطیعُواالرَّسوُلَ لعَلكُمْ ترْحَمُونَ. (نور/ 56) ؛

و نماز را بر پا دارید و زكات بدهید و رسول را اطاعت كنید تا مشمول رحمت شوید. »

 

 

 نظر دهید »

به وسیله همسرم نماز خوان شدم

26 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

راوی می گوید:شخصی را می شناسم که نماز نمیخواند و هر گونه نصیحتی را هم نادیده می

گرفت،ولی بعد از مدتی در مسجد به صفوف نماز جماعت پیوست،بعضی ها که او را می

شناختند،تعجب کردند،زیرا می دانستند او علاوه بر اینکه نماز نمیخواند ، نماز خواندن را هم

نمیداند،کم کم به او خوش آمد و خیر مقدم گفتند که اهل مسجد شده بود و نماز جماعت می

خواند و در ضمن از علت آمدن وی به مسجد پرسیدند،او گفت:بعد از آنکه ازدواج کردم،همسرم

علاقه شدیدی به نماز داشت و تنها ناراحتی او این بود که با شوهری بی نماز زندگی می کند،و

بالاخره با برخوردهای ارشادی او علاقه پیدا کردم که نماز خوان بشوم و از او خواستم که نماز

را یادم بدهد،در مدت یک ماه نماز را یاد گرفتم و سپس آنقدر ذائقه عبادت پیدا کردم که دوست

دارم به مسجد آمده و در نماز جماعت شرکت کنم،و اکنون فکر می کنم که هیچ لذتی برای

من بالتر از نماز خواندن نیست.البته این را هم یاد آور شوم که چنین زنانی در پیشگاه خدا

مقامی بس عظیم دارند.

 

منبع:داستان هایی از نماز - جلد اول -ص ۶۴ - نویسنده شهید احمد میرخلف زاده و قاسم میرخلف زاده

 نظر دهید »

کمال مومن

26 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

امام جعفر الصادق علیه السلام  :

كَمالُ الْمُؤْمِنِ فى ثَلاثِ خِصالٍ: الْفِقْهُ فى دينِهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ، وَالتَّقْديرُ فِى الْمَعيشَة( امالى طوسى ، ج ،2 ص 279)


شخصيّت و كمال مؤمن در سه خصلت است : آشنا بودن به مسائل و احكام دين ، صبر در مقابل شدايد و ناملايمات ، زندگى او همراه با حساب و كتاب و برنامه ريزى دقيق باشد

 نظر دهید »

اخلاق و مهرورزی

21 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

با نام و یاد خداوندی که جایگاهی برای مهر ورزیدن به همنوع را در کالبد بشر قرار داد تا هیچ گاه نسبت به یکدیگر بی تفاوت نباشیم ،قلب را به انسان هدیه کرد تا انسان بودن را به وسیله ی تپیدنش برای دیگران تجزیه کنیم . . .

. . . مگر می شود که تصور کرد خداوند بدون هیچ هدف والایی این قلب را درون سینه ی انسان قرار داده و فقط هدفش خون رسانی به اعضای بدن بوده است؟مگر می شود احساس لطیف دوست داشتن و مهرورزی را از این اندام گرفت و همچنان نام او را قلب نامید؟

خداوند این قلب تلمبه مانند را درون سینه مان قرار داد تا هر گاه با انقباض بطن ها خون را به طرف کلیه ی اندام هایمان می فرستد به همراه گلبول های قرمز و خوشرنگ خون ،گرمای عشق و عاشق بودن را به تک تک سلول های بدنمان روانه کند. مگر می شود معلمی خالی از احساس دوست داشتن باشد و بتواند برای جامعه ی فردا عاشق تربیت کند.
برای رفتن از هر پله به پله ی بالاتر، این عشق است که حرف اول را می زند این عشق است که دانشمند تحریم شده ی ایرانی می تواند به دانش هسته ای دست پیدا کند. این حس قشنگ مهرورزی است که دانشمند ایرانی را وادار می کند تا زحمات بسیاری را متحمل شده و پس از چند سال تحقیق و جستجو می تواند دارویی برای مهار کردن بیماری خطرناک ایدز کشف کند. خلاصه هر کسی در هر مقامی و جایگاهی اگر مهرورزی را پل ارتباطی با دنیای بیرون قرار داد قطعاً در کار خود موفق خواهد شد.
خوشبختانه ایرانیان به خاطر داشتن هویت دینی و ملی زیبا و قوی هیچ کدام خالی از این حس زیبا نیستند و بارها و بارها آن را در مراحل مختلف زندگی بروز داده اند.
آری پس اگر حس مهرورزی نبود پس کدامین حس قدرت داشت که به هنگام جنگ تحمیلی نوجوانان ده دوازده ساله را از کوچه پس کوچه های کودکی و نوجوانی به میدان های پر از مین و خمپاره بکشاند؟
آری مهرورزی به وطن و هم نوع و هویت دینی و ملی بود که توانست در سن کودکی و نوجوانی از کودک و نوجوان، مردان بزرگ تاریخ را بسازد.
آیا بدون دست نوازشگر و گرما بخش خورشید دانه سر از خاک بیرون می آورد و برگ های نازک و نوپایش خواهند توانست زیبایی خود را به رخ خاک کشند و خودنمایی کنند.بدون شک ابراز مهر و محبت به شیوه های مختلف صورت می گیرد و فقط یک موضوع عاطفی و روانی نبوده و به تمام جنبه ها و زوایای زندگی یک فرد مربوط می شود. بنابراین ابراز محبت می تواند به شکل های مختلفی بروز نماید که مشخص ترین آن تاثیر روانی و عاطفی است، اما درصد بسیار زیادی از ابراز محبت می تواند به صورت جنبه های مادی باشد. باید توجه داشت که ابراز محبت باید در تمام جنبه های آن مورد توجه قرار بگیرد، چه مادی و چه معنوی. مهرورزی، یکی از شیرین ترین و دلپذیرترین مفاهیم و واژه های زندگی بشر است. دوست داشتن و محبوب بودن، هر دو مورد علاقه، محبوب و مطلوب انسان هاست.

http://ertebatatonline.ir/prtci/

 نظر دهید »

علت واجب شدن نماز

20 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

 

علت وجوب نماز صبح

اما نماز صبح پس هنگامی که آفتاب طلوع کرد مثل اینکه بر شاخه های شیطان طلوع می کند پروردگارم مرا نموده قبل از طلوع خورشید و قبل ازآن که کافر برای آفتاب سجده کند نماز صبح بخوانم تا آن که امتم برای خداوند سجده نمایند وزود به جای آوردن آن در پیشگاه خدا وند محبوب تر است .این نمازی است که ملائکه شب و روز شاهد آن می باشند (وسائل الشیعه ج ۳ ص ۹)

علت وجوب نماز عصر:

اما (علت وجوب)نماز عصر وآن در ساعتی است که حضرت آدم از آن میوه که از خوردن آن نهی شده بود خورد وخداوند او را از بهشت خارج کرد پس خداوند ذریه حضرت آدم را امر به نماز عصر نمود و خداوند سبحان این نماز عصر را برای امت من نیز اختیار نمود و این نماز از محبوب ترین نمازها در نمازها در خداوند و مرا سفارش نمود به حفظ بیشتر این نماز در بین نمازهای یومیه (وسائل الشیعه ج۳ ص۸)

 

علت وجوب نماز ظهر


(عده ای از رسول خدا (ص) علت نمازهای پنجگانه را که در پنج وقت از شبانه روز واجب شد پرسیدند .حضرت فرمود علت وجوب نماز ظهر از این قرار است: همانا در هنگام زوال آفتاب همه چیز در این عالم خلقت خداوند سبحان را تسبیح می گویند و به حمد خدا مشغول می شوند مگر عرش خدا و این موقع خداوند بر من درود می فرستد در این ساعت خداوند نماز را بر من و امتم واجب ساخت که در قرآن مجید آمده است نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به دار .

واین ساعتی است که جهنمیان را در قیامت به جهنم وارد می کنند پس در این ساعت هر مومنی در حال رکوع سجود یا قیام باشد خداوند سبحان جسدش را بر آتش جهنم حرام گرداند(وسائل الشیعه ج۳ص۸)

علت وجوب نماز مغرب

(اما علت وجوب نماز مغرب) و آن در ساعتی است که خداوند سبحان توبه حضرت آدم را در آن ساعت قبول نمود و پذیرفتن توبه آدم بعد از سیصد سال پس از خوردن حضرت آدم از آن میوه درخت که نهی شده بود طول کشید و در روزهای آخر یک روز که بین نماز عصر و عشا مانند هزار سال بود و حضرت آدم سه رکعت نماز مغرب به جا آورد رکعتی برای خطا خویش و رکعتی برای خطای همسرش حوا و رکعتی برای قبول توبه اش پس خداوند این سه رکعت را برای امتم واجب کرد در هنگام مغرب دعا مستجاب می شود پروردگارم به من وعده داده که دعای مومنین را در این وقت مستجاب نماید و این همان نمازی است که خداوند در قرآن مرا به آن امر نموده و فرمود خدا را هنگام شام و صحبگاه در نماز مغرب و صبح تسبیح و ستایش گوییید(وسائل الشیعه ج۳ ص۸)

http://bdin.blogfa.com/post/2

 نظر دهید »

شاخه های حیا

14 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

امام علی(ع):
ثلاث لا یستحیی منهن: خدمه الرجل ضیفه و قیامه عن مجلسه لأبیه و معلمه و طلب الحق و إن قل:
از سه کار حیا نباید کرد: خدمت به میهمان، از جا برخاستن در برابر پدر و آموزگار خویش و طلب حق گرچه اندک باشد.

رسول اکرم(ص):
أما الحیاء فیتشعب منه اللین، و الرأفه، و المراقبه لله فی السر و العلانیه، و السلامه، و اجتناب الشر، و البشاشه، و السماحه، و الظفر، و حسن الثناء علی المرء فی الناس، فهذا ما أصاب العاقل باحیاء ، فطوبی لمن قبل نصیحه الله و خاف فضیحته؛
اما شاخه های حیا عبارتند از: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری از بدی، خوشرویی، گذشت، بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم، اینها فوایدی است که خردمند از حیا می برد. خوشا بحال کسی که نصیحت خدا ر ابپذیرد و از رسوایی خودش بترسد.

 نظر دهید »

شما دو فرزندم...

07 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

امام علی (علیه السلام) :

اوصیكما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه كتابی، بتقوی الله، و نظم امركم . ( نامه 47 )

شما دو فرزندم ( امام حسن و امام حسین علیهما السلام ) و تمام فرزندان و خانواده ام و هر کس که این نوشته به او میرسد را به تقوی و داشتن نظم در امورتان سفارش میکنم.


 نظر دهید »

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

07 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

ذکر(لا حول و لا قوّة الاّ بالله العلی العظیم)

در فضیلت این ذکر آمده است که آن از گنجهای بهشت است. و شفای از نود و نه بیماری و درد است که کمترین آنها همّ و گرفتاری است.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر غمها پیوسته به تو روی آورد، پس بگو (لا حول و لا قوّة الاّ بالله). و نیز روایت شده است فرزند یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسارت دشمن در آمد. وی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از این غم شکایت نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او امر کردند که زیاد و در همه حال ذکر (لا حول و لا قوّة الاّ بالله) بگوید او نیز اطاعت کرد و پس از مدّتی پسرش به همراه صد شتر در هنگامی که مشرکان از وی غافل شده بودند، بازگشت.

ـ سفینة البحار،ج 3 ،ص 207.

 1 نظر

معیار علم الهی

06 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

معیار علم الهی خشوع است

آیا مطالبی را که به عنوان علم در خود ذخیره کرده ایم ذره ای برای ما خشوع و خضوع می آورد ؟

آیا موجبات بیشتر شدن رتبه بندگی ما می گردد ؟

اگر چنین نباشد ، آن چه که به عنوان علم در خود جمع کرده ایم ذره ای ارزش ندارد و نه تنها علم نبوده و مقام ما را بالا نمی برد بلکه موجبات سرکشی ما را نیز در دستگاه الهی فراهم می کند …

الهی ! أعــوذُ بـک من علم لا یَنفَع

 نظر دهید »

شکر نعمت خوشتر از نعمت بود

06 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

شُـكرُكَ لِنِعـمَةٍ سالِـفَةٍ يَقتَـضى نِعمَــةً آنِـــفَةً
شكر تو بر نعمت گذشته ، زمينه‏ ساز نعمت آينده است

اگر نسبت به آنچه که دارید ناسپاس باشید غیر ممکن است که چیزی به زندگی شما افزوده شود .
زیرا در حالت نا سپاسی اندیشه ها و احساساتی که شما مخابره می کنید ، همه عواطف منفی هستند که باعث می شود خیـــــری که به سوی شما می آید متوقف گردد .

هر گز دیروز را فراموش نکنید تا قدر نعمت امروز را بدانید

قدر نعمت جای خود ! قدر این خـــــــــــدا را باید دانست
بســـــــــــیار دوست داشتنی است.

http://www.tavakol65.blogfa.com/

 نظر دهید »

ده نکته برای خودسازی

06 بهمن 1392 توسط شاه حسینی

خودسازی

1- با یک مسئله ساده شروع کنید, مثل نوشتن دفترچه خاطرات که می تواند احساسات واقعی خود را در آن بیان کنید.  احساسات خود را بر روی کاغذ می آورید, خودتان هم آنها را بهتر درک می کنید.

2- روزی چند دقیقه به خود فکر کنید. این کار می تواند به شما در شناختن خودتان کمک کند. شبها موقع خواب به خودتان در یک مکان آرام فکر کنید.

3- با مردم مهربان باشید و به آنها محبت کنید, با محبت به دیگران احساس خوبی به شما دست خواهد داد. 4- درباره خودتان مطالعه کنید و توانایی های خود را با دیگران مقایسه و به ارزشها و اعتقادات خود فکر کنید.

5- اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.

6- مدتی به لباس خود اهمیت ندهید, البته هر انسانی باید لباس تمیز و آراسته باشد اما سعی کنید به ظاهر خود خیلی اهمیت ندهید و خود را فراموش کنید.

7- از کارهایی که انجام می دهید , لذت ببرید, البته منظور از کارهای خوب و خوپسندانه است.

8- درباره خانواده , اقوام و ریشه خانوادگی خود تحقیق کنید.

9- ورزش کنید , نرمش را در هوای آزاد روحیه انسان را تقویت می کند.

10- از ایراد و مشکلی در وضعیت ظاهری خود دارید سعی کنید نادیده بگیرید و با اعتماد به نفس وارد اجتماع شوید و با غرور نسبت به وخود خود رفتار کنید. البته غرور بیش از حد نا پسند است.

http://www.takkhal.net/zedegi/041.htm

 نظر دهید »

بوی گل محمدی

26 دی 1392 توسط شاه حسینی

ولادت امام جعفر صادق علیه‏السلام


خجسته سالروز طلوع خورشید هدایت، تبلور دُرّ دریای عصمت، تلألؤ نگین انگشتری امامت، شکوفایی گل بوستان احمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ،


ولادت صادق آل محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله بر تمام دوستداران معرفت و حقیقت  پیشاپیش مبارک باد.

 نظر دهید »

میلاد آخرین سفیر الهی

26 دی 1392 توسط شاه حسینی

میلاد حضرت رسول اکرم (ص)


آسمان‏ها و زمین امشب نورباران است. بر لب عرشیان از شوقِ گل، عشق و سرور جاری است. زمین، گل باران وفضا سرشار از عطر مشک و عود است. شهر مکه، میلاد آخرین سفیر الهی، رسول حق و رحمت را انتظار می‏کشد؛ آن که نقش نگین انبیا است. ناگاه در این فضای پر از عطر و نور، خداوند دسته گلی را به آمنه عطا نمود و زمین و فلک غرق سرور و شادی شد و ملائکه فوج فوج برای عرض تبریک به زمین آمدند.

ما نیز میلاد خجسته و مبارکِ گل خوش‏بوی آمنه، سراجِ مُنیر و روشن بخش دیده افلاکیان و خاکیان را به همه مسلمانان و رهروان راستنیش تبریک می‏گوییم.

 نظر دهید »

معجزاتي كه هنگام ولادت پيامبر اكرم (ص) رخ داد

24 دی 1392 توسط شاه حسینی

- از امام صادق (ع) روايت شده است كه ابليس تا هفت آسمان بالا مى‌رفت و (مسائل غيبي را) گوش مى‌داد و اخبار آسمان‌ها را مى‌شنيد، وقتي حضرت عيسى (ع) متولد شد او را از سه آسمان منع كردند و (بعد از آن) تا چهار آسمان بالا مى‌رفت و چون حضرت رسول اكرم (ص) متولد شد او را از همه آسمان‌ها منع كردند و شياطين را با تيرهاى شهاب از درهاي آسمان‌ها راندند.
(اين جريان براي شياطين و جنيان عجيب بود و دنبال علت آن مي‌‌گشتند تا اينكه فهميدند پيامبر اعظم (ص) متولد شده است.)


*. صبح روزي كه حضرت محمد مصطفي (ص) متولّد شد، همه بتهاي عالم به رو بر زمين افتادند.
*. در آن روز ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم لرزيد و چهارده كنگره آن افتاد.
*. در آن روز درياچه ساوه ـ كه سالها آن را مى پرستيدند ـ فرو رفت و خشك شد.
*. وادى سماوه ـ كه سال‌ها كسى آب در آن نديده بود ـ آب در آن جارى شد.
*. آتشكده فارس ـ كه هزار سال خاموش نشده بود ـ در آن شب خاموش ‍ شد.
*. طاق كسرى از ميانش شكست و دو قطعه شد.
*. از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد تا اينكه به مشرق رسيد.
*. در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود.
*. در آن روز، همه پـادشاهان وقت، لال شده بودند و نمى توانستند سخن بگويند.
*. در آن روز، علم كاهنان از بين رفت و سِحر ساحران باطل شد.
*. حضرت آمنه (ع) مادر گرامي حضرت رسول (ص) گفت: والله كه چـون پسرم متولد شد، دستهايش را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى، صدائى شنيدم كه مى گفت: بهترين مردم را به دنيا آوردي، پس او را «محمّد» نام كن.
*. در روايت وارد شده كه شيطان در ميان فرزندان خود فرياد زد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چيز ترا اينچنين پريشان كرده است؟ گفت: واى بر شما! از اوّل شب تا به حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى‌يابم، حادثه عظيمى در زمين واقع شده است كه از وقتي كه عيسى (ع) به آسمان رفته، مثل آن واقع نشده است، برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است؛
پـس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند: چيزى نيافتيم. شيطان گفت كه تحقيق اين امر، كار من است. پس در دنيا جولان كرد تا به حرم (محدوده حرم در سرزمين وحي كه بدون احرام نمي شود وارد آنجا شد) رسيد، ديد كه ملائكه اطراف حرم را گرفته‌اند، چـون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند پس برگشت و مانند گنجشكى كوچك شده و از جانب كوه حِرى داخل شد، جبرئيل گفت: برگرد اى ملعون! گـفت: اى جبرئيل، سؤالي دارم، بگو امشب چـه اتفاقي افتاده؟ جبرئيل گفت: محمّد (ص)، بهترين پيغمبران، امشب، متولّد شده است. پـرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست؟ گفت: نه، پرسيد كه آيا در امّت او بهره دارم؟ گفت: بلى، ابليس گفت: راضى شدم.
*. از حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) روايت شده است كه همه دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخ و درختى خنديد و هر آنچه در آسمان‌ها و زمين بود خدا را تسبيح گفت.

منابع:
كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، علامه حلي، ص 593
تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي، ج 27، تفسير سوره فيل
منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، قسمت معجزات پيامبر اكرم (ص)
تفسير كوثر، يعقوب جعفري، ج 3، ص 29

 نظر دهید »

توفیق حفظ قران در شب جمعه

23 دی 1392 توسط شاه حسینی

نماز و دعايى در شب جمعه براى حفظ قرآن

كسى كه مى خواهد توفيق حفظ قرآن را پيدا كند بداند كه ابن عبّاس از امير مؤمنان از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: آيا دوست دارى كلماتى را به تو بياموزم كه خداوند با آن به تو نفع بخشد و شاگردان تو نيز از آن نفع برند و آنچه را مى آموزى در سينه ات جاى گيرد و ثابت شود؟ عرض كرد: آرى يا رسول اللّه، فرمود:شب جمعه وقت سحر در ثلث آخر شب و اگر نتوانستى قبل از آن از خواب برخيز، چهار ركعت نماز بخوان در ركعت اوّل پس از حمد سوره يس و در ركعت دوم پس از حمد، سوره الم سجده و در ركعت سوم پس از حمد، دخان و در ركعت چهارم حمد و سوره ملك را بخوان; (سوره ها را مى توان از روى قرآن خواند) پس از سلام، حمد و ثناى خدا بجا آور و به بهترين وجهى بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرست، سپس براى مؤمنان استغفار كن، آنگاه بگو:
اَللّهُمَ ارْحَمْنى بِتَرْكِ الْمَعاصى أَبَداً ما أَبْقَيْتَني،وَ ارْحَمْني مِنْ أنْ اَتَكَلَّفَ
خداوندا با توفيق ترك گناه مادام العمر، بر من رحم فرما و نيز ترحم كن كه آنچه برايم
طَلَبَ ما لا يُعْنيني، وَ ارْزُقْني حُسْنَ النَّظَرِ فيما يُرْضيكَ عَنّي، اَللّهُمَّ
نفعى ندارد را طلب نكنم و خوش بينى نسبت به آنچه تو را از من راضى مى كند را روزيم كن، اى خدايى كه
بَديعَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، ذَا الْجَلالِ وَ الاْكْرامِ، وَ الْعِزِّ الَّذي لا يُرامُ،
بدون هيچ سابقه اى آسمانها و زمين را هستى بخشيدى اى صاحب جلال و بخشش و عزّت پايدار،
أَسْأَلُكَ يا اَللّهُ يا رَحْمنُ، بِجَلالِكَ وَ نُورِ وَجْهِكَ، أَنْ تُلْزِمَ قَلْبي حِفْظَ
از تو مى خواهم اى خدا اى بخشنده و به جلال و نور جمالت قسمت مى دهم كه همان طورى كه
كِتابِكَ كَما عَلَّمْتَنيهِ، وَ ارْزُقْني أَنْ أَتْلُوَهُ عَلَى النَّحْوِ الَّذي يُرْضيكَ عَنّي،
قرآنت را به من آموخته اى قلبم را بر حفظ آن وادارى و روزيم كن كه چنان آن را تلاوت كنم كه سبب رضايت تو از من شود.
اَللّهُمَّ بَديعَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ، ذَا الْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ، وَ الْعِزِّ الَّذي لا
اى خداى هستى بخش آسمانها و زمين، اى صاحب جلال و بخشش و عزّت پايدار
يُرامُ، اَسْألُكَ يا اَللّهُ يا رَحْمنُ، بِجَلالِكَ وَ نُورِ وَجْهِكَ، اَنْ تُنَوِّرَ بِكِتابِكَ
از تو مى خواهم اى خدا اى بخشنده و به جلال و نور جمالت قسمت مى دهم كه به توسّط كتابت قرآن
بَصَرى، وَ اَنْ تَشْرَحَ بِهِ صَدْرى، وَ اَنْ تُطْلِقَ بِهِ لِساني، وَ اَنْ تُفَرِّجَ بِهِ عَنْ
چشمم را نورانى سازى و به من شرح صدر دهى و به واسطه آن گره از زبانم بگشايى و گشايشى در
قَلْبي، وَ اَنْ تَسْتَعْمِلَ بِهِ بَدَني، فَاِنَّهُ لا يُعْنِينى عَلَى الْخَيْرِ غَيْرُكَ، وَ لا
قلبم به وجود آورى و بدنم را به كار وادارى چرا كه غير از تو كسى نيست كه بر انجام خير ياريم دهد و غير از تو
يُؤْتيهِ إِلاَّ أَنْتَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ».
كسى نيست كه آن توفيق را به من بدهد. و قوّت و نيرويى جز براى خداوند بلندمرتبه و با عظمت نيست.
سپس فرمود: اين عمل را در سه شب جمعه، يا پنج شب، يا هفت شب جمعه بجا آور.(1)

1. جمال الاُسبوع، صفحه 119 و بحارالانوار، جلد 86، صفحه 320، حديث 28. قابل توجّه آن كه اين نماز در مصباح المتهجّد، صفحه 264، نيز نقل شده، بدون مقيّد كردن به وقت سحر و بدون ذكر سه شب، يا پنج، يا هفت شب; و با اين تفاوت كه در ركعت دوم حمد و دخان و در ركعت سوم حمد و الم سجده خوانده شود. (رجوع كنيد به: بحارالانوار، جلد 86، صفحه 288، حديث 3).

 

 

 نظر دهید »

پیوند مهر و ماه

22 دی 1392 توسط شاه حسینی

در حق حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س) 3 صلوات

 

 

 نظر دهید »

یا حسن بن علی العسکری(ع)

19 دی 1392 توسط شاه حسینی

 

 

فاطمه امشب به سامرّا عزا برپا کند / دیده را یاد امام عسکری دریا کند

ای خوش آن چشمی که امشب با امام عصر خود / خون دل جاری به رخ در مرگ آن مولا کند

 نظر دهید »

هفتم ربیع الاول شهادت مظلومانه حضرت محسن فرزند امیرالمومنین

19 دی 1392 توسط شاه حسینی

 

 نظر دهید »

:. آدابی برای زنده کردن روح و نورانیت دل .:

13 دی 1392 توسط شاه حسینی

آدابى كه روح را زنده مى كنند
1. سخن گفتن با علما
2. ديدار با رفقا


آدابى كه دل را روشن مى كند
1. بسيار قل هو اللّه خواندن
2. كم خوردن
3. هم نشينى با علما
4. نماز شب
5. رفتن به مساجد براى نماز


آدابى كه موجب نور دل مى شوند
1. خوردن سركه ، به و انار
2. شستن سر با سدر
3. خضاب كردن
4. مسواك زدن
5. گفتن لا اله الا اللّه
6. خواندن سوره ناس
7. تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام
8. مكرر گفتن اين ذكر:
توكلت على الحى الذى لايموت و الحمداللّه الذى لم يتخذ صاحبة و لا ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له ولى من الذل و كبره تكبيرا.


http://seyedhadi3.blogfa.com/cat-19.aspx

 نظر دهید »

السلام علیک یا علی موسی الرضا علیه السلام

12 دی 1392 توسط شاه حسینی

 

 

زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی ؟

بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی ؟

گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم

ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی ؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی

السلام علیک یا امام الرئوف!

سلام بر تو که مهربانی هایت از شمار زائران انبوهت بسیار بیشتر است.

امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است.

http://www.rouzegareno.ir/fa/news/66250

 نظر دهید »

جبرئيل و نقش انگشتر

08 دی 1392 توسط شاه حسینی

جبرئيل و نقش انگشتر

زيد بن علىّ از پدرش امام سجّاد زين العابدين عليه السلام حكايت نمايد:
روزى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله ، انگشتر خود را به امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام داد و فرمود: اين انگشتر را نزد حكّاك برده ، به او بگو كه بر نگين آن : ((محمّد بن عبداللّه ))
نوشته شود.
اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام آن انگشتر را گرفت و پيش حكّاك برد واظهار داشت : بر نگين اين انگشتر نقش كلمه ((محمّد بن عبداللّه )) حكّاكى كَنْده كارى نما.
حكّاك آن را پذيرفت وليكن در هنگام كار، دست و قلم او خطا رفت و به جاى آن نقش ((محمّد رسول اللّه )) نوشته شد.
هنگامى كه امام علىّ عليه السلام خواست انگشتر را بگيرد، دقّت نمود؛ و چون ديد نقش ، غير از چيزى است كه دستور داده بود، به او فرمود: من چنين موضوعى را نگفته بودم .
حكّاك اظهار داشت : بلى ، صحيح مى فرمائى ؛ وليكن دستم به اشتباه رفت .
پس حضرت آن انگشتر را گرفت و نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آورد واظهار داشت : يا رسول اللّه ! حكّاك آنچه را گفته بودم ، انجام نداده ومدّعى است كه دستش خطا رفته است .
در اين لحظه پيامبر خدا آن انگشتر را گرفت و پس از دقّت بر آن فرمود: اى علىّ! من محمّد بن عبداللّه هستم ، پس چرا ((محمّد رسول اللّه )) نوشته شده است و سپس انگشتر را به دست مبارك خود نمود؛ و چون صبح شد و بر انگشتر نگاه كرد، ديد زير آن نوشته شده است : ((علىّ ولىّ اللّه )).
پس به همين جهت تعجّب حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فزونى يافت ، در همين بين جبرئيل امين عليه السلام نازل شد و رسول خدا جريان را براى او بازگو نمود.
جبرئيل در پاسخ اظهار داشت : آنچه را كه تو خواستى نوشته شود گفتى ؛ و آنچه را كه ما خواستيم نوشتيم .

 نظر دهید »

زهر جفا

08 دی 1392 توسط شاه حسینی

 

نوگل من به خدا مظلوم است                                                   حسن از زهر جفا مسموم است

حسنم هیچ کسی یار نداشت                                                    حسنم هیچ مددکار نداشت

حسنم بس که ز غم ناله نمود                                                      طشت را پر ز گل لاله نمود

 نظر دهید »

باید مراقبت کنید

03 دی 1392 توسط شاه حسینی

قضیه ، نزدیک شدن به قبر است

حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی : امام رحمه الله علیه در اولین سخنرانی که پس از ورودشان به نجف انجام شد به طلاب جنین فرمودند : « از حالا به فکر باشید . از جوانی به فکر باشید . الان هر قدمی که بر می دارید رو به قبر است . هر دقیقه ای که از عمر شریف شما می گذرد یک مقداری به قبر و به آنجایی که از شما سوالات خواهند کرد ، دارید نزدیک تر می شوید . فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به قبر است و هیچ کس هم سند به شما نداده است که 120 سال عمر کنید . ممکن است 25 ساله انسان بمیرد ، ممکن است همین حالا خدای نخواسته ، سندی در دست نیست باید مراقبت کنید و اخلاق خود را مهذب کنید » .

درسهایی از امام رضوان الله تعالی علیه ،اخلاق و تهذیب روحانیت ،انتشارات تسنیم ، ص:142-141

 1 نظر

نماز اول وقت

01 دی 1392 توسط شاه حسینی

نماز اول وقت: می گویند چرا شیعه نماز اول وقت نمی خواند.

برادران عزیز، اول اذان همه كارها را تعطیل كنید. اگر بازاری هستید، نمی خواهید مغازه را ببندید، داخل مغازه نماز بخوانید، یكی از بازاری ها، یك روز خودش در مغازه نماز می خواند و شاگردش را به جماعت می فرستاد و یك روز برعكس، اگر نمازت را اول وقت بخوانی خدا همه كارهایت را سر و سامان می دهد و در ضمن خواندن، حضور قلب را هم رعایت كن. باید حضور قلب را از خدا بخواهی. آیت الله سید عبد الهادی شیرازی قبل از تكبیره الاحرام، عرضه می داشتند: السلام علیك یا ابا عبد الله، این هم در حضور قلب موثر است. مطلب دیگر اینكه فكر كن آخرین نمازی است كه می خوانی، آن وقت شروع به نماز كن و این خیلی تاثیر دارد.

گویند شخصی كه اهل روستا بود سه كار داشت یكی اینكه گندمش را به آسیاب داده بود برای آرد كردن، و باید زود می گرفت، دوم اینكه الاغش گم شده بود و باید دنبال آن می رفت و سوم اینكه نوبت آب دادن زمینش بود و باید باغش را آب می داد، و در همان حال دید وقت اذان است، گفت حالا نماز را بخوانیم، خدا بزرگ است و توكل بر خدا كرد. نماز را كه خواند شخصی آمد و گفت: فلانی گندم شما را آسیابان، اشتباها زودتر آرد كرده و من برایت آورده ام. چون مشغول تعقیبات نماز شد، شخصی سرش را داخل مسجد كرد و گفت باباجان چرا نیامدی باغت را آب بدهی، ما باغت را آب دادیم، نماز دوم را كه خواند خواست برود شخصی دیگر آمد و گفت: این الاغ را دیدم كه دارد می رود فهمیدم مال شما است، گرفتم و آوردم.

امام صادق علیه السلام فرمودند: فَضل الوقت الاول علی الاخیر كفضل الآ خرة علی الدنیا (برتری نماز اول وقت بر آخر وقت، مثل برتری آخرت بر دنیا است {بحار ج 82 ص 359}.

اگر سر ظهر پدرت تو را صدا بزند و تو همان موقع بگویی بله، می گوید: بیا پدر جان كارت دارم، ولی اگر بعد از ظهر بروی بگوئی: پدر جان ظهر مرا صدا زدید، چكار داشتید؟ پدر می گوید: الان جواب می دهی. من ظهر تو را صدا زدم. نماز هم چنین است یعنی خداوند اول ظهر صدا می زند قد قامت الصلوة ولی تو بعد بروی و بگوئی الله اكبر.(ا)

1- آداب الطلاب ، مولف: شاكر برخوردار فرید،ناشر: انتشارات لاهوت ،صفحه379-380

 

 

 1 نظر

اگر می‌خواهید واقعاً طلبه باشید...

01 دی 1392 توسط شاه حسینی

جناب استاد مجتهدی(رحمه الله) می‌فرماید: اگر می‌خواهید واقعاً طلبه باشید باید دو برنامه را رعایت کنید. یکی برنامه علمی که علم و دانش شما را افزون کند و دیگری برنامه عملی که عمل به آن معنویت شما را اضافه می‌نماید.
برنامه علمی: در درس خواندن باید چند مورد را رعایت کرد تا موفقیت بدست آورد:
1- قبل از اینکه در کلاس درس حاضر شوید درسی را که استاد قرار است بگوید اول مطالعه کنید تا در بحث مورد نظر مقداری آشنا شوید زیرا پیش مطالعه در فهمیدن درس خیلی موثر است مثلا اگر امروز می‌خواهید باب حروف جر از سیوطی یا صمدیه را درس بگیرید اول از عوامل و هدایه باب حروف جر را مطالعه کنید ، سپس متن درس را نگاه کنید و آنجایی را که متوجه نمی‌شوید حواستان را در کلاس خوب جمع کنید وگوش بدهید تا آنجائی را که مطلب نامفهوم بود توسط استاد برای شما روشن گردد.
وقتی که ما طلبه بودیم و مغنی می‌خواندیم قبل از درس جامع الشواهد را برداشته و معنی اشعار و شواهد را می‌نوشتیم و برای درس آماده می‌شدیم.

2- باید در کلاس درس و موقع تدریس استاد خوب گوش فرادهید و به این طرف و آن طرف نگاه نکنید و یا با دیگری صحبت نکنید یا فکرتان جای دیگری نباشد و خلاصه اینکه در موقع تدریس استاد از آنچه که باعث می‌شود حواس شما به جای دیگری متوجه شود خودداری کنید.
3- بعد از تدریس استاد باید آن درس را دوباره مطالعه کنید و برای مباحثه آماده شوید و مطالبی را که اگر احیانا نفهمیدید مشخص کنید تا در مباحثه رفع شود.
4- روز بعد درس گذشته را مباحثه کنید.
5- بعد از اتمام تحصیل یکباره کتاب را کنار نگذارید بلکه دوباره کتاب را دوره کنید.
6- بعد از تدریس کل کتاب توسط استاد و مباحثه و رعایت موارد دیگر آن، خودتان آن کتاب را تدریس کنید که علاوه بر اینکه در این خصوص خُبره می‌شوید بلکه زکات علم خود را هم پرداخته اید.
در این زمینه امام حسن مجتبی (ع) می‌فرمایند: « علِّمِ النّاسَ عِلمَکَ وَ تَعَلَّم عِلمَ غَیرِک» علم خودت را به مردم بیاموز و علم دیگران را هم یاد بگیر(بحار ج78 ص111)
7- روزهای تعطیلی پنج شنبه و جمعه کتاب را خلاصه نویسی کنید و پیرامون مطالب کتاب تحقیق نمایید و کتب جنبی دیگر که متن درسی نیستند مطالعه کنید.

اما برنامه عملی :
در کنار درس و تعلیم و تعلم که شما را باسواد می کند، باید از قرآن کریم و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) استفاده و بهره برداری شود چون بعدها یا شما میخواهید خطیب و سخنران شوید یا مولف و مترجم و مدرس و غیره شوید از ایات قرآن و احادیث بی نیاز نخواهید بود، بلکه رمز موفقیت شما حفظ آیات و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) است(1)، زیرا مردم از شما قرآن و حدیث و روایت می‌خواهند و اموری از قبیل ضرب ضربا و قواعد منطق و اصول و فلسفه و بقیه دروس حوزوی،‌مورد توجه آنان نیست و اگر از اینها سخن به میان بیاورید خسته و ملول می‌شوند لذا از همین الان تصمیم بگیرید قران و حدیث حفظ کنید(2)،‌ لذا روی همین اصل است که در حوزه حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) مرسوم است که جهت تشویق طلاب به این امور هرکس که تمام قرآن کریم را حفظ کند در موقع ازدواج او مبلغ قابل توجهی از سوی حضرت استاد به او هدیه خواهد شد(3)

———————————-
پی نوشت:
(1)‌ حضرت امام صادق(ع) درباره نقل حدیث فرمودند:
«حَدَّثوا عَنّا و لا حَرَجَ، رَحِمَ اللهُ مَن أحیا أمرَنا» از ما حدیث نقل کنید و احساس سختی نکنید،‌خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده بدارد.
و همچنین حضرت امام محمد باقر(ع) فرمودند: « یا فُضَیل إنَّ حَدیثَنا یُحیی القلوب» ای فضیل سخن و حدیث ما دلها را زنده می‌کند.
و همچنین حضرت امام جعفر صادق(ع) می‌فرمایند: « إعرِفوا مَنازِلَ النّاسِ علی قَدَرِ رِوایَتِهِم عَنّا» مقام و منزلت مردم را به تعداد روایاتی که از ما نقل می‌کنند بشناسید.
(2) پیامبر اکرم(ص) فرمودند: « أشرافُ اُمَّتی حَمَلَةُ القُرآنِ و أصحابُ اللّیل» اشراف و بزرگان امت من حاملین قرآن و شب زنده دارها هستند.
(3) این نوع نوشتار به این خاطر است که کتاب آداب الطلاب در زمان حیات حضرت استاد به چاپ رسیده است.

 

 نظر دهید »

جهاد با نفس

01 دی 1392 توسط شاه حسینی

حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «إعلم إن لم تردع نفسک عن کثیرٍ مما تحب مخافةَ مکروهٍ سَمَت بک الأهواءٌ إلی کثیرٍ من الضّررِ فکن لنفسک مانعاً رادعاً» (1) بدان اگر نفست را از خیلی چیزهایی که دوست دارد باز نداری، این نفس خیلی به تو ضرر می رساند پس مانع و رادع نفست باش.
حضرت آیة الله مجتهدی(رحمت خدا بر ایشان باد) می فرمایند: وقتی کلاس سوم ابتدایی بودیم، معلمی داشتیم که به ما می گفت: هرچه نفست می گوید بر خلاف آن عمل کن، اگر امروز بستنی می خواهد برو فالوده بخور، اگر شیرموز می خواهد برو آب هویچ بخور و همین گونه هر چه نفس گفت بر خلاف آن عمل کن تا بر نفس غلبه کنی.
البته باید جهاد با نفس دائمی باشد، حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) فرمودند: إملکوا أنفسکم بدوامِ جهادها(2) به وسیله دائمی بودن جهاد با نفس و مبارزه با آن مالک نفس خود شوید، و در حدیث دیگر فرمودند: إذا صَعُبَت علیک نفسک فاصعب لها تذلُّ لک(3) اگر نفس بر تو سخت گرفت تو نیز بر او سخت بگیر تا ذلیل و مطیع تو شود.
———————————————-
(1) نهج البلاغه نامه 56
(2) غررالحکم ص 131
(3) غررالحکم ص 319


هر شب به حساب خود رسیدگی کن

 نظر دهید »

زیارت اربعین

26 آذر 1392 توسط شاه حسینی

 

 

چرا فقط براى امام حسين عليه‏ السلام روز اربعين تعيين شده و براى امامان ديگر و حتى پيامبر اكرم صلى‏ا للَّه‏ عليه‏ وآله، مراسم روز اربعين نداريم؟

براى توضيح جواب اين سؤال، به اين مطالب توجه كنيد:

1. فداكارى‏ هاى امام حسين عليه‏ السلام، دين را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دين اسلام، ويژه و حائز اهميت است. اين فداكارى ‏ها را بايد زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دين اسلام است. گرامى‏ داشت روز عاشورا و اربعين، در حقيقت زنده نگه داشتن دين اسلام و مبارزه با دشمنان دين است.

2. مصيبت حضرت امام حسين عليه‏السلام، براى هيچ امام و پيامبرى پيش نيامده است. مصيبت امام حسين عليه‏ السلام، از همه مصيبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل ديگرى هم در كار نبود، همين عامل كافى است كه نشان بدهد چرا براى امام حسين عليه‏ السلام بيش از امامان ديگر و حتى بيش از پيامبر اسلام‏ صلى‏ اللَّه‏ عليه‏ وآله عزادارى مى‏كنيم و مراسم متعددى برپا مى‏كنيم.

3. در ماه محرم سال 61ق. امام حسين عليه‏ السلام، فرزندان، خويشان و ياران آن حضرت را كشتند و اسيران كربلا را به كوفه و شام بردند و همين اسيران داغديده، روز اربعين شهادت امام حسين عليه‏ السلام و يارانش، به كربلا رسيدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجديد شد و آن روز، روز سختى براى خاندان پيامبر بود.

4. دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين عليه‏ السلام، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند. دشمنان امام حسين عليه‏ السلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلى فراموش شود و حتى كسانى را كه براى زيارت امام حسين عليه‏السلام مى‏آمدند، شكنجه مى‏كردند و مى‏كشتند. در زمان متوكل عباسى، همه قبرهاى كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن براى زيارت قبر امام حسين عليه‏ السلام، منع كردند. شيعيان هم براى مقابله با اينها، از هر مناسبتى استفاده مى‏كردند كه يكى از اين مناسبت‏ها، حادثه روز اربعين است.

5. يكى از نشانه‏ هاى مؤمن، زيارت امام حسين عليه‏ السلام در روز اربعين است. از حضرت امام حسن عسكرى عليه‏ ا لسلام روايت شده است كه علامت‏هاى مؤمن پنج چيز است؛ پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه ‏روز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشانى بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن‏ و يكى از وظايف شيعيان را اهتمام به زيارت اربعين بر شمرده‏ اند.

منبع:مفاتيح الجنان،ص 545

 نظر دهید »

یاسین؛ رکن بی بدیل در سیر و سلوک

26 آذر 1392 توسط شاه حسینی


سوره‌ای که در سرعت سیر و سلوک مفید است!

باید دانست که در مسیر سیر و سلوک و حرکت به سوی نور و معنویت و روحانیت، سوره یس از نقشی اساسی برخوردار است و رکنی بی بدیل به شمار می رود.

البته معنای این گفتار آن نیست که شخص سالک تنها با خواندن «یس» می تواند به هدف والای خود دست یابد، بلکه بدین معناست که لازم است با وجود انجام دیگر اعمال و عبادات، سوره یس در متن آنها قرار گیرد تا کاخ رفیع سیر و سلوک بنا گردد.

رکنیت یس را می توان در سه نقش اساسی این سوره شریف جست و جو کرد که آن سه عبارتند از:


1.فعال سازی
انسان شاهکار خلقت و موجود با عظمتی است که ظرفیت های بسیار و آمادگی های بی کرانی در او نهفته است؛ ظرفیت ها و آمادگی هایی که اگر به فعلیت برسند و نیروهای وجودی او را آزاد سازند، می توانند انسان را تا بلندترین قله های کمال پیش برند، اما افسوس که بیشتر اوقات، حتی یک هزارم این آمادگی ها هم، در وجود آدمی ظهور نمی یابد.

به عنوان نمونه، همه ما دارای چشم باطنی هستیم که اگر گشوده گردد، می تواند افق های دور دست و حقایق پر رمز و رازی را ببیند، همچنین از گوش باطنی برخورداریم که چنانچه شنوا گردد، همه نغمه های عالم بالا و سروش های آسمانی را خواهد شنید؛ و صدها توانایی نهفته دیگر که مهم، یافتن رمز و راز فعال سازی آنهاست.

تلاوت سوره های قرآن کریم نیز، از آثار آشکار و نهانی برخوردار می باشد، ثوابی که برای تلاوت سوره ها ذکر گردیده، همان اثر آشکار آنهاست، اما سوره های قرآن دارای اثرات پنهان فراوانی هستند که بروز آنها نیاز به یک عامل فعال ساز دارد.

سوره «یس» یکی از این عوامل فعال ساز است که هم می تواند توانایی های نهفته در وجود آدمی را ظاهر سازد و هم تلاوت آن، آثار آیات و سوره های قرآن کریم را بروز می دهد.

آن دسته از روایات نیز که از «یس» به قلب قرآن تعبیر کرده اند، ناظر بر همین ویژگی آن می باشد و به این معناست که همچنان که همه اعضاء تنها در پرتو وجود قلب می توانند فعالیت و حرکت کنند و آثار خود را آشکار سازند، آثار و توانایی های آدمی نیز، تنها در پرتو «یس» فعال و هویدا می گردد.

اهمیت و جایگاه این نقش از سوره یس تا بدانجاست که می توان گفت: تنها وجود همین ویژگی برای آن بس است که انسان همچون غلامی حلقه به گوش، خود را در آستانه این سوره شریفه قرار دهد تا از نردبان کمالات بالا رود و در سایه تأثیرات آن به غیب جهان برسد.

و به این ترتیب، چیزهایی را ببینید که دیگران نمی بینند، سروش هایی را بشنود که دیگران نمی شنوند و به آنچه که در تصور هیچ کس نمی گنجد، آگاه گردد.

ادامه »

 نظر دهید »

بهترین عطیه از جانب خدا

25 آذر 1392 توسط شاه حسینی


بهترین چیزها

از بوذرجمهر حکیم پرسیدند که: کدام عطیه است که از جانب خدا بهترین چیزهاست؟

گفت: خرد طبیعی! ‏

گفتند: اگر آن نباشد؟! گفت: ادب که سیرت‌های نکوهیده و اخلاق و عادات ناپسند او ‏را بپوشاند.‏

گفتند: اگر نباشد؟!‏

گفت: خوی خوش که با خلایق مدارا کند.‏

گفتند: اگر به این صفت نیز متصف نباشد؟!‏

گفت: هیچ‌چیز برای او بهتر از مرگ نیست، چه از وجود او هیچ فایده نه برای خود، نه ‏برای دیگران مترتب نست.


- گنجینه لطائف، ص 342.‏

 نظر دهید »

کریم اهل بیت

19 آذر 1392 توسط شاه حسینی

 


زیارت امام حسن(ع)


«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ /اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ »

 نظر دهید »

ميلاد خجسته حضرت امام موسي كاظم علیه السلام

18 آذر 1392 توسط شاه حسینی

 

زمين در چرخش خويش، هفتمين بشارت را از آسمان برگرفت و رداى سبز امامت را به غنچه‏اى ديگر از اين باغ ارزاني نمود. فرشته‏ها مابين زمين و آسمان در آمد و شد بودند؛ در همهمه آنان، نام مدينه شنيده مي شد، مدينه، اين خاك خورشيدخيز. خانه پيشواي ششم، كعبه آمال شده و انبوه فرشتگان آن را همچون نگين انگشتري، دربرگرفته بودند. از دودمان صداقت، مولودي متولد مي‏شد كه مجمع الانوار صادق آل عبا بود.
آري! كاظم (ع) كلمه نبود، يك جهان مقاومت و ايستادگي در برابر جبّاران زمانه بود، شكوهي وصف‏ ناپذير به بلنداي خورشيد و فريادي صاعقه‏ خيز بر هستي پليد طاغوتيان بود. شمشير علي(ع) در دست داشت و فرياد فاطمه(س) در حنجره، خون حسين(ع) در رگ‌هايش جاري و وجود عيني قرآن كريم بود، حركت‏هاي پرصلابتش در برابر زورمندان و تزويرگران زراندوز چون طوفان كوبنده‏اي روزگار را بر آنان سخت كرده بود و اينچنين بايد صلابت و مدارا را در سيره موسي بن جعفر(ع) آموخت.
امام موسي كاظم(ع) در هفتمين روز ماه صفر 128 ق در «ابواء» منطقه اي ميان مكه و مدينه چشم به جهان گشود. دو دهه نخست حيات خويش را در كنار پدر گذراند و از محضر ارزشمند وي علوم و اسرار امامت را آموخت. امام صادق(ع) در تاييد آگاهي هاي علمي و فقهي فرزند خويش چنين فرمود: ” توان علمي او به اندازه اي است كه اگر از تمام مضامين قرآني پرسش كني، با علم كافي كه دارد، پاسخ قانع كننده اي خواهد داد، او كانون حكمت، معرفت و انديشه است.”
نشر فقه جعفري كه از زمان حضرت صادق(ع) و پيش از آن در زمان امام محمد باقر(ع) آغاز و عملي شده بود، در زمان امام موسي كاظم(ع) به اوج خود رسيد تا مردم بيش از پيش با حقايق مكتب جعفري و خط مستقيم امامت آشنا گردند.
در سيره امام كاظم(ع) حق گرايي و باطل ستيزي از جايگاه ويژه اي برخوردار بود. آن حضرت با وجود شكنجه هاي بسيار دست از حق گويي برنداشته و هرگز با باطل كنار نيامد. امام(ع) در زندان بارها خداي بزرگ را سپاس گفته و مي فرمود: “خدايا تو براحوال من آگاهي و مي داني كه هميشه از درگاهت تقاضا داشتم تا مرا در خلوتگاهي قرار دهي تا با فراغت بيشتر تو را عبادت كنم، تقاضايم را برآوردي، تو را شكر گويم.

http://publicrelations.tums.ac.ir/news/detail.asp?newsID=29654

 نظر دهید »

دعا و خواهش چهار کس قبول نمی شود

12 آذر 1392 توسط شاه حسینی

جعفربن ابراهیم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود : چهار کس هستند که دعا و خواهش آنان پذیرفته نمی شود :

1- مردی که در خانه اش بنشیند و بگوید: خدایا! به من روزی بده ، به او گفته می شود : آیا به تو دستور ندادم که باید روزی بطلبی و حرکت کنی .

2- مردی که زنش را که ناسازگار است و به حرف او گوش نمی دهد بر علیه او دعا کند و نفرین نماید . به او گفته  می شود : آیا کار او را به تو واگذار نکرده ام (طلاق در دست تو نیست ) ؛

3-مردی که مال و ثروت داشته و آن را با ولخرجی از دست خود خارج کند ، بعد بگوید : خداوندا ! روزیم بده ، به او گفته می شود : آیا به تو دستور ندادم که میان رو باش ؛

4- مردی که مال و ثروت و پول داشته ، بدون شاهد آن را قرض بدهد ( بعد آن را ندهند و بگوید : خداوندا ! کمک کن ) به او گفته می شود : آیا به تو دستور ندادم که شاهد بگیر .

آمال الواعظین ،  سید ابراهیم حسینی لیلابی ،  ج : سوم  ، ص : 185-184

 2 نظر

تفکر در نام های قیامت

12 آذر 1392 توسط شاه حسینی

بعضی از نام ها که تاثیر عظیم و مهمی در تربیت انسان دارد :

1- یوم القیامه

2- یوم الحسره

3-یوم الدین

4- یوم الحساب

5- یوم التلاق

6- یوم الفصل

7- یوم التناد

8- یوم الوعید

9- یوم الجمع

10- یوم تبلی السرائر

11- یوم القارعه

12- یوم الساعه

13- یوم الواقعه

14- یوم الفرار

امال الواعظین ، سید ابراهیم حسینی لیلابی ، جلد سوم ، ص : 418-408

 نظر دهید »

گناهان کبیره

10 آذر 1392 توسط شاه حسینی

 

مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب منازل الاخره نقل فرموده که شخصی بنام ابن صمد بیشتر اوقات شب و روز نفس خود را حساب میکرد پس روزی ایام گذشته عمر خود را که حساب میکرد دید شصت سال از عمرش گذشته است پس حساب کرد ایام آنرا یافت که بیست و یکهزاروپانصد روز میشود گفت وای بر من اگر روزی یک گناه بیشتر نکرده باشم پس ملاقات میکنم خدای را با بیست و یکهزار و پانصد گناه این را بگفت و بیهوش افتاد ودر همان بیهوشی وفات کرد.


روایت شده که وقتی حضرت رسول(ص) به زمین بی گیاهی فرود آمد به اصحاب خود فرمود بروید هیزم بیاورید عرض کردند ما در زمین بی گیاهیم و هیزم در آن یافت نمیشود فرمود هر کس هر چه ممکنش می شود بیاورد پس هیزم آوردند و مقابل آنحضرت روی هم ریختند چون هیزمها جمعشد فرمود همینطور جمع میشوند گناهان معلوم شد که مقصود آنحضرت از امر فرمودن به آوردن هیزم این بود که اصحاب ملتفت شوند همینطور که در آن بیابان خالی از گیاه هیزم به نظر نمی یامد وقتیکه از آن جستجو کردند وروی هم ریختند مقدار کثیری هیزم جمع شد و مانند تلی گردید به همین نحو گناه به نظر نمیامد چون جستجو و حساب شود گناهان بسیاری جمع میشود چنانچه ابن صمد برای هر روز عمر خود یک گناه فرض کرد که بیست و یکهزاروپانصد گناه شد

 

https://kowsarblog.ir/admin.php?ctrl=items&action=new&blog=1156

 نظر دهید »

شفای هر دردی

09 آذر 1392 توسط شاه حسینی

ارزش و اهميّت خوردنى ها
محمّد بن وليد كه يكى از دوستان و اصحاب امام محمّد باقر عليه السلام است ، حكايت كند:
روزى به قصد زيارت آن حضرت حركت كردم ، وقتى نزديك منزل امام عليه السلام رسيدم ، جمعيّت بسيارى را ديدم كه براى زيارت آن حضرت آمده بودند.
به همين جهت برگشتم و فرداى آن روز دوباره براى ديدار آن حضرت به راه افتادم و چون تنها بودم دوست داشتم كه رفيقى با خود مى يافتم تا با يكديگر به محضر شريف امام باقر صلوات اللّه عليه شرفياب مى شديم .
آن روز هوا بسيار گرم بود؛ و من همچنان تنها حركت مى كردم ، در بين راه خسته و تشنه و گرسنه شده بودم ، مقدارى آب كه همراه داشتم آشاميدم و در گوشه اى نشستم .
پس از لحظاتى ، غلامى آمد و طَبَقى ، كه در آن غذاهاى متنوّع وجود داشت ، به همراه آفتابه اى برايم آورد.
و هنگامى كه طَبَق غذا را جلوى من گذاشت ، گفت : سرور و مولايم فرمود: پيش از غذا دست هايت را بشوى - و با نام خدا - غذايت را تناول كن .
پس چون مشغول خوردن غذا بودم ، مولايم امام باقر عليه السلام تشريف آورد و من به احترام حضرت ، از جاى بر خاستم و ايستادم ، حضرت فرمود: - سر سفره - حركت نكن ، بنشين و غذايت را ميل نما. به همين جهت نشستم و غذايم را خوردم .
پس از آن ، غلام مشغول جمع آورى ريزه هاى غذا شد كه اطراف ظرف غذا ريخته شده بود.
حضرت فرمود: چنانچه در بيابان غذا خوردى ، اضافات آن را جمع نكن و آن ها را در گوشه اى رها نما - تا مورد استفاده جانوران و حيوانات قرار گيرد -.
ولى اگر در منزل غذا خوردى ، آنچه را كه اطراف سفره و يا اطراف ظرف غذا مى ريزد، تمام آن را جمع كن و تناول نما، چون كه رضايت خداوند متعال در چنين كارى است ؛ و نيز سبب توسعه روزى و مانع از فقر و بيچارگى مى باشد، و همچنين شفاى هر دردى در آن ريزه هاى غذا خواهد بود.
حضرت فرمود: چنانچه كسى تكّه نانى پيدا كند و آن را تميز نمايد و بخورد، موجب دخول در بهشت خواهد شد.
همچنين از امام جعفر، حضرت صادق آل محمّد عليهم السلام وارد شده است كه فرمود:
جمع كردن و تناول نمودن خورده ها و ريزه هاى نان و غذائى كه اطراف سفره يا اطراف ظرف مى ريزد موجب جلوگيرى از درد خاصره مى شود.

https://kowsarblog.ir/admin.php?ctrl=items&action=edit&p=75106&redirect_to=http%3A%2F%2Ffarhangi.kowsarblog.ir%2

 نظر دهید »

ملکوت آسمانها و زمین

09 آذر 1392 توسط شاه حسینی


جابر بن يزيد جُعفى حكايت كند:
روزى به محضر شريف حضرت باقرالعلوم عليه السلام شرفياب شدم و پيرامون آيه قرآن :
وَ كَذلِكَ نُرى إ براهيمَ مَلَكُوتَ السَّمواتِ وَالاْ رْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ (22)
از حضرت سؤ ال كردم كه چگونه خداوند متعال ، ملكوت آسمان ها را به حضرت ابراهيم عليه السلام نشان داد؟
حضرت باقرالعلوم عليه السلام پس از لحظه اى سكوت ، دست مبارك خود را بلند نمود و فرمود: اى جابر! بالا را نگاه كن ، همين كه نگاه كردم متوجّه شدم كه سقف اطاق شكاف برداشت و نورى شگرف ، زمام چشمم را به خود خيره ساخت .
سپس امام عليه السلام فرمود: حضرت ابراهيم ملكوت آسمان و زمين را اين چنين مشاهده نمود.
و بعد از آن ، دستور فرمود: سر خود را پائين بينداز؛ و پس از گذشت لحظه اى دو باره فرمود: سرت را بلند كن .
و چون سرم را بلند كردم ، ديدم كه سقف به حالت اوّل خود بازگشته و اثرى از شكاف نبود.
بعد از آن ، حضرت دست مرا گرفت و از آن اتاق به اتاقى ديگر بُرد و لباس هائى را كه به تن داشت در آورد و لباسى ديگر پوشيد و فرمود: چشم هاى خود را ببند.
هنگامى كه چشم هايم را بستم ، ساعتى بعد از آن فرمود: مى دانى اكنون كجا هستيم ؟
عرضه داشتم : خير.
فرمود: در آن ظلمت و طبقه اى از زمين هستيم ، كه ذوالقرنين در آن راه يافته بود.
عرض كردم : اجازه مى فرمائى چشم هايم را بگشايم ؟
فرمود: بلى ، چشم هايت را باز كن ولى چيزى را نخواهى ديد، وقتى چشم هايم را باز كردم ، ظلمت و تاريكى عجيبى همه جا را فرا گرفته بود، به حدّى كه حتّى جلوى پاى خودم را هم نمى ديدم .
سپس دست مرا گرفت ؛ و چون مقدارى راه رفتيم فرمود: اكنون مى دانى كجا هستى ؟
گفتم : نمى دانم .
فرمود: هم اينك بر سر چشمه آب حيات هستى ، كه حضرت خضر عليه السلام از آن نوشيد.
و پس از آن ، از آنجا حركت كرديم و به طبقه اى ديگر راه يافتيم ، كه همانند سرزمين و جايگاه زندگى ما انسان ها بود؛ و سپس از آن جا به طبقه ديگرى قدم نهاديم كه همانند طبقه قبلى تاريك و ظلمانى بود تا آن كه پنج طبقه از طبقات زمين را گردش كرديم .
آن گاه حضرت باقرالعلوم عليه السلام فرمود: اى جابر! اين ملكوت زمين بود، كه تو ديدى ؛ و حضرت ابراهيم عليه السلام آن ها را نديده بود، بلكه او تنها ملكوت آسمان ها را - كه دوازده طبقه مى باشد - مشاهده كرد.
بعد از آن فرمود: هر يك از ما اهل بيت عصمت و طهارت - صلوات اللّه عليهم - اين عوالم و طبقات را پيموده و مى پيمائيم تا آن كه آخرين و دوازدهمين امام بر حقّ ظهور نمايد.
و پس از آن اظهار داشت : حال چشم هاى خود را ببند؛ و بعد دست مرا گرفت و حركت كرديم ، كه پس از لحظه اى كوتاه خود را در همان منزل و اتاق ديدم .
و حضرت لباس هاى خود را عوض كرد و همان لباس قبلى خود را كه اوّل پوشيده بود، بر تن مبارك خود كرد؛ و سپس ‍ در همان جاى اوّل آمديم و نشستيم .

https://kowsarblog.ir/admin.php?ctrl=items&action=new&blog=1156

 نظر دهید »

منزلت والای حضرت حوا

09 آذر 1392 توسط شاه حسینی


حضرت حوا، اولین مادر بشریت

به مناسبت رحلت اولین مادر بشریت و نخستین زن پاک سرشت و پاکدامن، نیم نگاهی؛ به جایگاه و معرفی اولین مخلوق زن؛ می اندازیم.

حوا به عنوان مادر بشریت و به عنوان اولین مخلوق زن جایگاه والایی دارد، به گونه ای که چون پیامبر زمان خود در مقام خطاب الهی قرار گرفته و بر همه انسان ها حق مادری دارد. به همین دلیل به ایشان حوّا یعنی مادر زنده ها می گویند. خداوند وی را به عنوان نخستین زن پاک سرشت و پاکدامن از طینت ویژه ای می آفریند. برخلاف تحریفات وارده بر کتب عهدین که همراه با داستان سرایی حوا را محل حلول شیطان و یا عامل فریب آدم علیه السلام معرفی می کنند، قرآن برای او شان و منزلت والایی قرار می دهد. شایان ذکر است بدانیم؛ اول کسی که در روی زمین نساجی کرد، حضرت آدم و حوا بودند، و اول مردی که جبه بافته شده پوشید، جناب آدم بود. و اول زنی که پیراهن و خمار پوشید، جناب حوا بود و هر دو از پشم گوسفند بود.[1]
حضرت حوّاء در قرآن کریم

قرآن کریم در چند بخش، از زندگی حضرت حوا اشاره می کند. در هر دسته از آیات، در کنار نقل داستان حضرت آدم به حضور و وجود این زن اشاره شده است. نخستین زن ها در فرهنگ ها و ملل مختلف، اسامی متفاوتی دارند.[2] حوا نامی است که در ادبیات اسلامی بر همسر آدم نهاده اند. به نظر می رسد این اسم ریشه عربی ندارد.[3] واژه حوا اول بار در تورات ذکر شده[4] و احتمالا از آنجا به زبان و فرهنگ عرب راه یافته است.[5] در قرآن از نام حوا یاد نشده و تنها با واژه «زوج» به او اشاره شده است.[6] نام حوّاء در قرآن تنها به عنوان همسرآدم - که پا به صحنه آفرینش می گذارد- آمده است[7] حوا زنی است مومن و معتقد به پیامبر زمان خود، دارای منزلتی والا و مایه آرامش همسر است. تمام صفات انسانی درباره حضرت آدم در وجود حضرت حوا مادر بزرگ بشریت، هم یافت می شود.[8]
صفات و ویژگی های حضرت حوا
1. ویژگی مادی:

قرآن از آنجا که قصد داستان سرایی ندارد در بیان شخصیت های قصص خود همانند کتب داستان به بیان ویژگی های مادی نمی پردازد. در مورد حوّاء نیز، تنها به زحمت می توان دو ویژگی مادی یافت.

الف. گندمگون: آدم از گل آفریده شد و حوّاء، از وجود آدم خلق شده است.«خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها؛ شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را آفرید.»(زمر، آیه 6) «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیسْکنَ إِلَیها؛ اوست که همه شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد»(اعراف، آیه 189) بنا به نظر اهل لغت که آدم را از أدمه به معنای گندمگون گرفته اند، می توان حوا را نیز زنی گندمگون دانست.[9]

ب. لبان تیره: اگر به معنی واژه «حو» دقت شود به قرمزی گفته می شود که به سیاهی می زند. همچنین به لبان تیره نیز اطلاق می شود. از این رو به مرد و زن، با لبان تیره گفته می شود: «رجل أَحْوَی و امرأَة حَوَّاء»[10] پس به بیراه نرفته ایم اگر حوّاء را زنی گندمگون و با لبان قرمز تیره بدانیم.
2. ویژگی های معنوی:
همسان با حضرت آدم علیه السلام:

گروهی حوا را آفریده شده از پسماند گندیده گِل آدم و یا از گلی پست تر و بدبوتر از گِل آدم و یا از یکی از دنده های چپ آدم می دانند. حال که قرآن حوا را از نفس آدم و از همان خاک آدم آفریده است. «اوست که همه شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد»(اعراف، آیه 189)

در تورات در بیان خلقت آدم چنین آمده است: «خدا چرتی بر آدم مسلط کرد، تا چیزی احساس نکند، پس یکی از دنده های سینه او را کند، در جایش گوشت گذاشت، آن گاه خدا از آن یک دنده زنی درست کرد، و او را نزد آدم آورد، آدم گفت: این بار استخوانی از استخوانهایم، و گوشتی از گوشتهایم را دیدم، و جا دارد آن را امرأة بنامم، چون از امر من اخذ شد، و به همین جهت است که مرد، پدر و مادر خود را رها نموده، زن خود را می چسبد، به طوری که یک جسد واحد تشکیل می دهند، آن روز آدم و همسرش عریان بودند، و از عریانی خود باکی نداشتند.[11]
منزلت والای حضرت حوّاء:

از منظر قرآن، حوا دارای مقام والایی است. به گونه ای که خداوند او را مورد خطاب قرار می دهد باید توجه داشت قرآن هیچ گاه پیامبری را به همراه همسرش، مورد خطاب قرار نداده،همیشه خطاب به پیامبر و قوم اوست. شاید سّر این چنین بیانی توجه به مرکز زوجیت است که باعث بقای زندگی بشر است.[12] باید توجه داشت که خداوند به حوّاء توجه ویژه ای داشته چرا که به مجرد تکمیل خلقت آدم، اورا برای آرامش وی می آفریند.
حضرت حوا باعث اغوای آدم نشد:

ادامه »

 1 نظر

شکر خدا

05 آذر 1392 توسط شاه حسینی

نامه ها

یک شب مردی خواب عجیبی دید . او خواب دید که نزدیک  فرشته ها شده و به کارهای انها نگاه می کند .

هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند ، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند .

مرد از فرشته ای پرسید : « شما چه کار می کنید ؟»

فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد ، گفت :  « اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم . »

مرد کمی جلوتر رفت . باز دسته بزرگ دیگری از فرشته ها را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می کنند و آنها توسط پیک هایی به زمین می فرستند .

مرد پرسید : « شما ها چه کار می کنید ؟ »

یکی از فرشتگان با عجله گفت : « اینجا بخش ارسال است . ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم . »

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بی کار نشسته است . مرد با تعجب پرسید : «شما اینجا چه کار می کنید و چرا بی کارید ؟ »

فرشته جواب داد : « اینجا بخش تصدیق جواب است . مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ؛ ولی فقط عده کمی جواب می دهند . »

مرد پرسید : « مردم چگونه می توانند جواب بفرستند ؟ »

فرشته گفت : « بسیار ساده است ؛ فقط خدا را شکر کنند ! »

 نظر دهید »

رها

05 آذر 1392 توسط شاه حسینی

ترک نماز شب

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود :

برای شب شیطانی است که به او «رها» می گویند ، هنگامی که کسی از خواب بیدار شد و خواست نماز بخواند ، آن شیطان به او می گوید : ساعت بیدار شدن تو نیت ، فعلا زود است . سپس دوباره بیدار می شود ، باز شیطان به او می گوید : هنوز وقتت نرسیده است ، این چنین او را منع می کند و در خواب حبس کرده ، نگه می دارد ، تا صبح طلوع می کند . وقتی صبح طلوع کرد ، به گوش او بول می کند و زود بر می گردد ، با افتخار و شادی ، دمش را حرکت می دهد و با صدای بلند می خواند.1

در روایت دیگر آمده که وقتی شیطان به گوش او بول کرد ، گوشش سنگین می شود و دیگر نمی شنود .

وسایل الشیعه ، جلد 5 ، ص 280 ، حدیث 11

 نظر دهید »

حواست باشد یک دعای مستجاب داری !

05 آذر 1392 توسط شاه حسینی

شنیده بودی که بعد از اتمام هر نمازی ، یک دعای مستجاب داری که پیشوایان دین از تو خواسته اند آن را برای تعجیل فرج کنار بگذاری که سودش هم به خودت می رسد .

صادق آل محمد صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس بعد از نماز صبح و ظهر بگوید : اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نمی میرد تا اینکه حضرت قائم علیه السلام را درک کند .

موسوی اصفهانی ، مکیال المکارم ، جلد 2 ، صفحه 430

 نظر دهید »

یا ابا صالح المهدی ادرکنی

03 آذر 1392 توسط شاه حسینی

ا

 نظر دهید »

منظور از "ناحيه مقدسه" چيست؟

30 آبان 1392 توسط شاه حسینی


بررسی اسناد زیارت ناحیه مقدسه
زیارت ناحیه مقدسه، یکی از زیارات مشهور امام حسین(ع) است. این زیارت در روز عاشورا و غیر آن خوانده می شود و به اصطلاح، از زیارات مطلقه است. این زیارات، آموزه هایی از عشق، معرفت، سوز، حماسه و توسل زائر به شمار می رود که در عین مرثیه بودنش مسؤلیت آفرین و حرکت ساز است. این زیارت، از امام زمان(ع) صادر شده است و صحنه کربلا و حادثه بزرگ عاشورا را به زیباترین وجه در مقابل چشمان اشکبار و قلب داغدار شخص زائر مجسم می نماید و او را در متن واقعه عاشورا قرار می دهد. و آنگاه که سراسر وجود انسان را سرشار از عشق و معرفت کرد، جانش را با تولّی و تبری مأنوس می سازد و سلام بر حسین و یارانش، و بیزاری از یزید و یزیدیان تاریخ را ورد قلب و زبانش می نماید.
این زیارت با سلام بر پیامبران الهی و اولیای دین، ائمه اطهار(ع) آغاز می شود سپس، با سلام بر امام حسین(ع) و یاران با وفایش ادامه می یابد. پس از آن، به شرح کامل اوصاف و کردار امام حسین(ع) پیش از قیام، زمینه های قیام حضرت، شرح شهادت و مصایب آن حضرت، و عزادار شدن تمام عالم و موجودات زمینی و آسمانی می پردازد. در پایان، با توسل به ساحت قدس ائمه اطهار و دعا در پیشگاه خداوند متعال، پایان می پذیرد.

مصادر زیارت ناحیه مقدسه
این زیارت مسلما از سوی امام معصوم(ع) صادر گردیده، و در کتب متقدمان و علمای شیعه از زمانهای دور تاکنون، ثبت و ضبط شده است. نخستین کسی که از این زیارت در کتاب خویش نام برده، شیخ مفید(م.413ق.) است که آن را در کتاب مزار خویش جزء اعمال روز عاشورا ثبت کرده است. اکنون، این کتاب در دست نیست؛ ولی علامه مجلسی می نویسد:
قال الشیخ المفید ـ قدس الله روحه ـ فی کتاب المزار ماهذا الفظه: زیارة أخری فی یوم عاشورا بروایة اخری، إذا أردت زیارته بها فی هذا الیوم فقف علیه(ع) و قل: السلام علی صفوة اللّه …1 پس از مفید، شاگردش سیدمرتضی علم الهدی (م.436 ق.)، از آن در کتاب مصباح الزائر خویش ـ یا المصباح2 یاد کرد. این کتاب هم، اکنون موجود نیست و تنها نشانه ای که از آن در دست داریم، عبارات سیدبن طاووس در مصباح الزائر است، که می نویسد:
زیارة ثانیة بألفاظ شافیة یزاربها الحسین ـ صلوات اللّه علیه ـ زاربها المرتضی علم الهدی ـ رضوان الله علیه ـ قال: فإذا أردت الخروج فقل: أللّهمّ إلیک توجهت…. ثم تدخل القبة الشریفة و تقف علی القبر الشریف و قل: السلام علی آدم صفوة الله…3.
علامه مجلسی هم در نقل این زیارت، به کتاب سید مرتضی(ره) اشاره کرده است.4
سومین کس، ابن المشهدی(م. 595 ق.)، شاگرد شاذان بن جبریل قمی، عبدالله بن جعفر دوریستی و ورام بن ابی فراس، و استاد ابن نماحلّی و فخاربن معد حائری است. ابن المشهدی درباره زیارت ناحیه در کتاب المزار الکبیر، می نویسد:
زیارة أخری فی یوم عاشورا لأبی عبدالله الحسین ممّا خرج من الناحیة إلی أحد الأبواب. قال: تقف علیه و تقول: السلام علی آدم صفوة الله…5.
چهارمین عالم شیعه که به نقل آن پرداخته، سیدبن طاووس، رضی الدین علی بن موسی بن طاووس حسنی بغدادی(م.664 ق.)، است که این زیارت را در مصباح الزائر نقل کرد6 و پس از این دو کتاب بود که زیارت ناحیه در کتابهای حدیثی و مزار متأخران نقل گردید، و ترجمه ها و شرحهای متعدد بر آن نگاشته شد. دراین باره، می توان به کتابهای ذیل اشاره کرد:
1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 98، ص 317 و تحفة الزائر، ص333، زیارت چهارم امام حسین(ع)؛
2. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج10، ص335؛
3. شیخ ابراهیم بن محسن کاشانی، الصحیفة المهدیه، ص203؛
4. محدث قمی، نفس المهموم، ص233 و ترجمه کمره ای، ص104؛
5. میلانی، قادتنا کیف نعرفهم، ج6، ص115؛
6. گروه نویسندگان(زیر نظر آیت الله بروجردی)، جامع أحادیث الشیعه، ج15، ص405؛
7. سید محمود، دهسرخی، رمزالمصیبة، ج3، ص10.
پس، این زیارت، سابقه ای هزار ساله دارد، و در کتابها و گفتارهای عالمان شیعه مشهور بوده است.

ادامه »

 نظر دهید »

بحر طويل در مدح حضرت عباس ابن علي (ع)

21 آبان 1392 توسط شاه حسینی

مي کند از دل وجان ورد زبان غمزده وصاف حزين، وصف مهين، يکه سوار فرس شيردلي، فارس ميدان يلي، زاده سلطان ولي حضرت عباس علي، ماه بني هاشم و سقاي شهيدان ز وفا صفدر ميدان بلا ، مير و سپهدار و علمدار برادر ، که شه تشنه لبان را همه جا يار و ظهير است و به هر کار مشير است و گه بزم وزير است و گه رزم چو شير است و به رخسار منير است و به پيکار دلير است ، زهي قدرت بازو و خهي قدرت نيرو که به پيکار عدو چون فرس عزم برون تاخت و چون بال برافراخت و شمشير همي آخت ز سهم غضبش شير فلک زهره خود باخت، ز هول سخطش گاو زمين ناف بينداخت، دليري که اگر روي زمين يکسره لشکر شود و پشت به هم در دهد و بهر جدالش بستيزند و به پيکار بخيزند ، به يک حمله او جمله گريزند و زيک نعره او زهره بريزند .

اميري که اگر تيغ شرربار برون آورد از قهر و کند حمله به کفار ، طپد گرده گردان و درد زهره شيران و رمد مرد ز ميدان و پرد طاير هوش از سر عدوان و فتد رعشه و تب ، لرزه بر اندام دليران و يلان از صف حربش همه از صدمه ضربش بهراسند و گريزند، بدين قدرت و شوکت بنگر بهر برادر به صف کرب و بلا تا به چه حد برد به سر شرط وفا را :

ديد چون حال شه تشنه بي يار و جگر گوشه و آرام دل سيد مختار ، سرور جگر حيدر کرار ، درآن وادي خونخوار ، بود بي کس و بي يار ، نه يار و نه مددکار ، به جز عابد بيمار ، به جز عترت اطهار ، همه تشنه لب و زار ، همه خسته و افکار ، زيک سوي دگر لشکر کفار ، همه فرقه اشرار ، همه کافر و خونخوار ، ستم گستر و جرار ، جفا پيشه و غدار ، ستم کيش و دل آزار ، کشيد آه شرر بار و فرو ريخته لخت جگر ار ديده خونبار ، که ناگاه سکينه گل گلزار برادر ، زگلستان سراپرده ، چو بلبل به نوا آمد و چون در يتيم از صدف خيمه به بيرون شد ه بردست يکي مشک تهي زآب ، لبش تشنه و بي آب ، رخش غيرت مهتاب ، سراسيمه و بي تاب ، که اي عم وفادار ، تو سقاي سپاهي ، پسر شير الهي ، فلک رتبه و جاهي ، همه را پشت و پناهي ، به حسب غيرت ماهي ، به نسب زاده شاهي ، چه شود گر به من از مهر نگاهي کني از راه کرم ، بهر کرم ، جرعه آب آري و سيراب کني تشنه لبان را .

چو ابوالفضل، نهنگ يم غيرت ، اسد بيشه همت ، قمر برج فتوت ، گهر درج مروت ، سمک بحر شهادت ، يل ميدان شجاعت بشنيد اين سخن از طفل عزيز پسر شافع امت ، چو يکي قلزم زخار به جوش آمد و چون ضيغم غران ، به خروش آمد و بگرفت از او مشک و فرو بست به فتراک ، چنان شير غضبناک ، عرين گشت مکين ، بر زبر زين و همي بانگ به مرکب زد و هي زد به سمندي که گرش سست عنان سازد و خواهد که به يک لحظه اش از حيطه امکان بجهاند ، به جهاني دگرش باز رساند ، که جهان هيچ نماند به دو صد شوکت و فر ، مير دلاور ، چو غضنفر به عدو تاختن آورد و دليران و يلان سپه ، از صولت آن شير رميدند و به يک سر طمع از خويش بريدند و ره چاره به جز مرگ نديدند .

ادامه »

 نظر دهید »

راضي به قضاي الهي

21 آبان 1392 توسط شاه حسینی


قتيبه اعشي مي گويد: شنيدم پسري از پسران كودك امام صادق بيمار و بستري است ، براي عيادت او به خانه امام صادق حركت كردم ، وقتي كه به در خانه رسيدم ، ديدم امام صادق كنار در، ايستاده و بسيار غمگين است ، گفتم : (حال كودك چگونه است ؟)
فرمود: بيمار است و بستري است .
سپس وارد خانه شد، پس از اندكي ، بيرون آمد، ديدم حضرت خوشحال به نظر مي رسد و غمگين نيست ، عرض كردم : (حال كودك چگونه است ؟)
فرمود: (كودك از دنيا رفت ).
عرض كردم : آنگاه كه من به حضور شما آمدم بسيار غمگين بودي ،
با اينكه كودك زنده بود، ولي اكنون كه از دنيا رفته ، غمگين نيستي ؟
امام صادق در پاسخ فرمود: (ما خاندان نبوت ، قبل از فرا رسيدن مرگ ، براي بيماري ، غمگين هستيم ، ولي وقتي كه امر الهي واقع شد به قضاي الهي راضي هستيم و تسليم فرمان خدا مي باشيم ) - ( اعيان الشيعه ، ج 1 ص 664، به نقل از اصول كافي )
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم عليهم السلام
نوشته : محمد محمدي اشتهاردي

 نظر دهید »

راضي به قضاي الهي

21 آبان 1392 توسط شاه حسینی


قتيبه اعشي مي گويد: شنيدم پسري از پسران كودك امام صادق بيمار و بستري است ، براي عيادت او به خانه امام صادق حركت كردم ، وقتي كه به در خانه رسيدم ، ديدم امام صادق كنار در، ايستاده و بسيار غمگين است ، گفتم : (حال كودك چگونه است ؟)
فرمود: بيمار است و بستري است .
سپس وارد خانه شد، پس از اندكي ، بيرون آمد، ديدم حضرت خوشحال به نظر مي رسد و غمگين نيست ، عرض كردم : (حال كودك چگونه است ؟)
فرمود: (كودك از دنيا رفت ).
عرض كردم : آنگاه كه من به حضور شما آمدم بسيار غمگين بودي ،
با اينكه كودك زنده بود، ولي اكنون كه از دنيا رفته ، غمگين نيستي ؟
امام صادق در پاسخ فرمود: (ما خاندان نبوت ، قبل از فرا رسيدن مرگ ، براي بيماري ، غمگين هستيم ، ولي وقتي كه امر الهي واقع شد به قضاي الهي راضي هستيم و تسليم فرمان خدا مي باشيم ) - ( اعيان الشيعه ، ج 1 ص 664، به نقل از اصول كافي )
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم عليهم السلام
نوشته : محمد محمدي اشتهاردي

 نظر دهید »

استغفار غم ها را از بین می برد

14 آبان 1392 توسط شاه حسینی

 1 نظر

نامحرم

05 آبان 1392 توسط شاه حسینی

عده ای از جوانان خدمت علامه حسن زاده آملی رسیدند

و از حضرتش خواستند که آنها را نصیحتی بفرمایند….

حضرت فرمودند : سعی کنید با نامحرم رابطه نداشته باشید چه زن باشد چه مرد …

گفتند آقا مگر مرد هم نامحرم می شود ؟


ایشان فرمودند : هرکس با خدا ارتباط ندارد !!!!

 1 نظر

امام عاشقان

05 آبان 1392 توسط شاه حسینی

 نظر دهید »

خنجر شوق بر حنجر نفس

23 مهر 1392 توسط شاه حسینی

ما مسلم و برنامه ما قرآن است                                                            مليت ما به پايه ايمان است


عيدى كه براى ما پسنديده خدا                                                              فطر است و غدير و جمعه و قربان است

« خنجر شوق بر حنجر نفس »

عيد قربان جلوه گاه تعبد و تسليم ابراهيميان حنيف است . فصل قرب يافتن مسلمآنان به خداوند، در سايه عبوديت است .

اگر ابراهيم خليل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعيل مى نهد، اگر اسماعيل ذبيح ، پدر را در اجراى امر خدايى ، تشويق و ترغيب مى كند، اگر شيخ الانبياء در نهادن كارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى ترديد و توقف نمى كند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقيده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است .

عيد قربان ، مجراى فدا كردن عزيزترين يعنى خدا است .

عيد قربان ، مجراى فيض الهى و بهانه عنايت رحمانى به بندگان مومن و مسلم و مطيع است .

قربانى تو در اين چيست ؟

در راه خدا، چه چيز فدا مى كنى ؟

با چه وسيله ، به  پروردگار، تقرب مى جويى ؟ و كدام فديه را به قربانگاه صدق ، عشق ، اخلاص و وفا مى آورى ؟

براى اولياء الله عيد قربان مجمع الشواهد صدق در گفتار، كردار، ادعا و عمل است . تو نيز، اگر بتوانى رضاى خويش را فداى رضاى حق كنى ، اگر بتوانى از خواسته دل در راه خواسته دين چشم بپوشى ، اگر بتوانى از داشته ها و خواسته ها بگذرى ، آنگاه ، به مرز عبوديت و به حوزه قربانگاه قدم نهاده اى .

مگر خليل الرحمان چه كرد؟ تو نيز اگر پير و مشى و مرام ابراهيمى ، نبايد هيچ چيز از آنچه دارى و به آن دلبسته اى ، همچون زن و فرزند، مال و منال ، پول و پس انداز، خانه و خادم ماشين و مسكن ، و… حجاب چهره جانت ، مانع بندگى و فرمانبرداريت شود و آنگاه كه پاى دين و خدا به ميان آيد، بسادگى و بصراحتى ابراهيمى و بصداقتى اسماعيلى درگذرى و امر مولا را مقدم بدارى .


بگذر از فرزند و مال و جان خويش                                                       تا خليل الله دورانت كنند

سر بنه در كف ، برو در كوى دوست                                                       تا چو اسماعيل ، قربانت كنند


اينجاست كه قربانى وسيله قرب مى شود و عيد قربان روز تقرب به خداوند.

ادامه »

 نظر دهید »

صفای باطن

23 مهر 1392 توسط شاه حسینی

ابوبصیر و امام صادق علیه السلام

ابوبصیر که یکی از شاگردان پاک و باصفای امام صادق علیه السلام است، نابینا بود، ولی نابینایی او هیچ گاه مانع نشد تا از الگوی کاملی هم چون امام صادق علیه السلام بی بهره بماند. او بسیاری از مواقع خدمت امام می رسید و از سرچشمه زلال امامت ایشان، شهد معارف می نوشید. وی با نابینایی ظاهری خود، کراماتی از ائمه علیه السلام دید که بسیاری از افراد بینا از آن بی بهره بودند. او از جمله افرادی بود که به دلیل تهذیب نفس و صفای باطن، بشارت بهشت را از امام صادق علیه السلام دریافت کرد.

 نظر دهید »

دعا در روز عرفه

18 مهر 1392 توسط شاه حسینی

روز نهم (روز عرفه)
مرحوم «علاّمه مجلسى» مى گويد: روز عرفه از اعياد بزرگ اسلامى است و كسى كه بتواند اين روز را در «عرفات» باشد، توفيق بزرگى دارد. اين روز اعمال و دعاهاى فراوانى دارد و بهترين عمل در اين روز، دعا است.(1)
اين روز، براى تقويت معرفت الهى، و رابطه عميق تر با حضرت حق و شناخت صفات جمال و جلال پروردگار، بسيار مناسب و مغتنم است.
ا
امام باقر(عليه السلام) از امام زين العابدين(عليه السلام) روايت كرده است كه آن حضرت در روز عرفه جمعى را مشاهده كرد كه دست نياز به سوى مردم دراز كرده و كمك مى خواستند! حضرت فرمود: واى بر شما! آيا از غير خدا در اين روز حاجت مى طلبيد در حالى كه در اين روز اميد مى رود كه فضل خداوند حتّى شامل بچّه هايى شود كه در شكم مادرانند.(2)
در روز عرفه، مخصوصاً دعا براى مؤمنان و دوستان بسيار سفارش شده است. چه آنان كه زنده اند و چه كسانى كه از دنيا رفته اند.(3)
از ابراهيم بن هاشم كه از بزرگان شيعه است چنين نقل شده كه: «عبد اللّه بن جندب» را در سرزمين عرفات ديدم كه در روز عرفه، غرق در دعا و راز و نياز بود. دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرده بود و اشك از چشمانش سرازير بود، و فراوان گريه مى كرد; در پايان نزد او رفتم و گفتم: وقوف و عبادت هيچ كس را مثل تو نديدم. گفت به خدا سوگند! فقط براى برادران مؤمن دعا كردم، زيرا از امام موسى كاظم(عليه السلام) شنيدم كه فرمود: هر كس براى برادران مؤمن خود دعا كند، از عرش ندا مى رسد كه صدهزار برابر آن براى خود تو خواهد بود، و من نخواستم از صد هزار برابر دعاى فرشتگان كه يقيناً مستجاب است، دست بردارم! و براى خودم دعا كنم كه نمى دانم مستجاب خواهد شد يا خير!(4)

1. زاد المعاد، صفحه 256.
2. خصال، جلد 2، صفحه 517، حديث 4.
3. زادالمعاد، صفحه 256.
4. زاد المعاد، صفحه 330 .

 نظر دهید »

حقوق کودک در اسلام

16 مهر 1392 توسط شاه حسینی

« کودک بايد در فضايي سرشار از خوشبختي ، محبت و تفاهم بزرگ شود ».

***

حقوق کودک در اسلام

قبل از ظهور اسلام ، کودکان در وضعيت بسيار بدي به سر مي بردند ، از حقوق عادي محروم و دستخوش اراده پدرانشان بودند. اگر پدران مي خواستند آنها را نگه مي داشتند و اگرنه ، براي رهايي از نفقه و هزينه زندگي آنها را مي فروختند و يا مي کشتند.
با آمدن اسلام ، اين عادت ناپسند شديدا مورد مقابله قرار گرفت و اسلام عاليترين توجه را به کودک نمود ، آياتي که نسبت به حقوق کودک در اسلام وجود دارد و روايات موجود همه حکايات بر اهميت اسلام به کودکان و حقوق ايشان دارد . اسلام ، پدران را از کشتن فرزندان به خاطر ترس از کمبود هزينه منع کرد . چنانکه خداوند در قرآن کريم مي فرمايد:
” فرزندان خود را از ترس کمي روزي نکشيد ، ما به شما و آنها روزي مي دهيم زيرا قتل آنها اشتباه و گناه بزرگي است. “[1]
رسول گرامي اسلام (ص) مي فرمايد: ” به کودکان خود محبت کنيد و نسبت به آنها ترحم نماييد. وقتي به آنها وعده داديد، وفا کنيد زيرا آنها جز اينکه شما را روزي دهنده خود مي بينند تصور ديگري ندارند.
“[2]

امام سجاد (ع) مي فرمايد: ” و اما حق فرزند تو اين است که بداني او از تو و پيوسته به تو در خير و شر امر دنياست و تو مسئول او از لحاظ نيک ادب کردن و راهنمايي به پروردگارش و کمک به طاعت او هستي. پس عمل تو درباره او ، عمل کسي باشد که مي داند در احسان به او پاداش ، و در مسامحه و بدي نسبت به او کيفر مي بيند."[3]
اسلام حتي به والدين اجازه کتک زدن کودکان را نداده است . امام علي (ع) مي فرمايد: ” حتي براي ادب کردن فرزندت نيز او را نزن بلکه با او قهر کن و مراقب باش که زمان قهر طول نکشد. “[4]

نيازهاي کودک

رسول اکرم (ص) به همه انسانها اعلام مي کند ، همانطور که پدران و مادران ، حقوقي بر فرزندان خود دارند و فرزندان در صورت ترک آن حقوق عاق مي شوند ، فرزندان نيز حقوقي بر پدر و مادر دارند که ” پدران و مادران در صورت رعايت نکردن آن عاق فرزندان مي گردند. “[5]
والدين مسئول تأمين تمام نيازهاي کودک اعم از مادي و معنوي مي باشند .
1- نيازمنديهاي جسماني کودک: نمو جسماني کودک با فراهم ساختن وسايل مادي امکان پذير است تا از اين طريق نيازهاي بدني او اشباع شود. اين رشد و نمو با تغذيه ، بهداشت کافي ، آب و هوا ، مسکن ، خواب ، بازي و امثال آن ، به دست مي آيد.
2- تعليم ورزش به کودک: حرکت و جنبش ، اساس هر عمل غريزي و پايه وظايف حياتي است که زندگي شاداب و سلامت در گرو آن است .
امام صادق (ع) مي فرمايد : ” بايد - خصوصا - هفت سال اول زندگي کودک آزادانه به بازي و جنبشهاي بدني صرف شود. “[6]
حضرت رسول اکرم (ص) مي فرمايد: ” اگر کسي داراي طفل خردسالي بود بايد با او در جنبشهاي کودکانه و حالت بچه گانه همکاري و هماهنگي نمايد. “[7]
آموختن و پرداختن به ورزشهاي شنا، تيراندازي و سوارکاري نيز از ورزشهاي مهمي است که در احاديث بر آنها تأکيد شده است .

نيازمنديهاي روحي

1- انتخاب نام زيبا : نخستين احسان و نيکي پدر به کودک انتخاب نام زيبا و خوشايند براي اوست و اين از حقوق لازم کودکان مي باشد.
2- احترام : پيامبر گرامي اسلام (ص) مي فرمايد: ” به شخصيت فرزندان خود ارج نهيد و آداب و آيينهاي رفتار خويش را نيکو و درست گردانيد تا مشمول آمرزش خدا شويد. “
پيامبر به والدين امر کرده اند که به کودکان احترام بگذارند ، چراکه بي توجهي و بي احترامي به آنان باعث بروز مشکلات عاطفي زيادي در کودکان مي گردد همچنين در روايتي از رسول اکرم چنين آمده است : ” فرزندان خود را زياد ببوسيد ، زيرا با هر بوسه ، براي شما مقام و مرتبتي در بهشت فراهم مي شود که فاصله ميان هر مقامي ، پانصد سال است . “[8]
با توجه به مطالب گفته شده اسلام - دين انسان سازي - به اساس تربيتي انسانها از سنين کودکي ارزشي خاص مي گذارد و به والدين توصيه مي نمايد که به تمامي ابعاد وجودي کودک عنايت داشته باشند و انساني وارسته و شايسته را تحويل جامعه بشري بدهند.

پی نوشت:

[1] - نحل / آيه هاي 60-61[2] - تفصيل وسايل الشيعه؛ ج 3، ص135[3] - همان.
[4] - بحار الانوار، ج23؛ ص114[5] - محجة البيضاء ، ج2، ص114[6] - محجة البيضاء ، ج2، ص65
[7] - تفصيل وسايل الشيعه ، ج3، ص 315[8] - محجة البيضاء ، ج 2 ،ص 64.

 1 نظر

مناجاتی با خدای کعبه

15 مهر 1392 توسط شاه حسینی

 نظر دهید »

سر اینکه برای میت جریده و چوب می گذارند

10 مهر 1392 توسط شاه حسینی

زراره می گوید : محضرامام (ع) عرض کردم : چرا برای میت جریده و چوب می گذارند ؟

حضرت فرمودند : به خاطر ان که مادامی که ان چوب تازه است عذاب و حساب از او دور می شوند
، حساب و عذاب کلا دریک  روز و یک ساعت واقع می شوند و ان زمانی است که میت داخل قبر شد و مردم از سر قبر مراجعت کردند ، این دو چوب را برای همین همراهش می گذارند و بعد از ان که خشک هم بشوند دیگر نه عذابی خواهد بود و نه حسابی انشاء الله تعالی .

علل الشرایع ، شیخ صدوق ، جلد اول ، ص : 949

 نظر دهید »

سر اینکه امیرالمومنین (ع)چهار انگشتر به دست می نمودند

10 مهر 1392 توسط شاه حسینی

علی بن ابی طالب (ع) چهارانگشتر به دست می نمودند : یاقوت به منظور بزرگی ، فیروزه به نیت نصرت و یاری شدن ، حدید چینی به قصد قوت و قوی شدن ، عقیق برای حفظ و مصون ماندن .

نقش انگشتر یاقوت ان حضرت :« لا اله الا الله الملک الحق المبین» و نقش انگشتر فیروزه ان سرور« الله الملک الحق المبین »و نقش انگشتز حدید چینی ان جناب «العزه لله جمیعا » و نقش عقیق ان مولا سه سطر به این شرح بود : « ماشاءالله ، لاقوه الا بالله ، استغفرالله ».

 

علل الشرایع ،شیخ صدوق ، جلد اول ، صفحه : 524-525

 نظر دهید »

روزه در ماههای حرام

31 شهریور 1392 توسط شاه حسینی

سه روز روزه در اين ماه:
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده است، هر كس روزهاى پنج شنبه، جمعه و شنبه از ماههاى حرام را روزه بگيرد، عبادت يك سال براى او نوشته شود.(3)

 1 نظر

دوستیابی

28 شهریور 1392 توسط شاه حسینی


دوستيابي از منظر امام سجاد
در باب دوست يابي و اهميت پيدا کردن دوست و رفيق در زندگي، مطالب بسياري گفته شده است. امامان معصوم عليهم السلام نيز بر اين مطلب بسيار تاکيد کرده اند و آن را مورد توجه خاص قرار داده اند. در همين خصوص، کلام زيبايي از امام سجاد نقل شده است که بخشي از معيارهاي دوستي و دوست يابي را برايمان روشن مي سازد.
امام سجاد به فرزند گرامي شان، امام باقر فرمودند:
پنج کس را در نظر داشته باش و با آن ها همراه و هم صحبت و رفيق راه مشو. من گفتم: پدر جان آنها چه کسانند؟ فرمود:
بپرهيز از همراهي و رفاقت با دروغگو؛ زيرا او به منزله سرابي است که دور را به تو نزديک و نزديک را از تو دور سازد؛
و بپرهيز از رفاقت با فاسق؛ زيرا او تو را بفروشد به لقمه اي از خوراکي يا کمتر از آن؛
و بپرهيز از رفاقت با بخيل؛ زيرا او تو را محروم مي کند از مالش در وقتي که تو نهايت احتياج را به او داري؛
و بپرهيز از رفاقت با احمق؛ زيرا او مي خواهد به تو سود رساند (ولي به واسطه حماقتش) به تو زيان مي رساند؛
و بپرهيز از رفاقت با کسي که قطع پيوند خويشاوندي کرده است زيرا من يافتم او را که در سه جاي قرآن از رحمت خداوند به دور شمرده شده است.» (الکافي، جلد 2، صفحه 376)
http://www.askdin.com/thread5254.html - منبع: كتاب چهل حديث، جلد سوم

 نظر دهید »

راز و نیاز خوبان

06 شهریور 1392 توسط شاه حسینی

 3 نظر

فاجعه جمعه خونین مکه

09 مرداد 1392 توسط شاه حسینی

فاجعه جمعه خونین مکه

روز ششم ذیحجه سال 1366 (ه . ش ) ، حاجیان ایرانی به همراه برخی از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند ، راهپیمایی عظیم برائت از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند .

حجاج بیت الله الحرام در این راهپیمایی باشکوه ضمن اظهار تنفر از آمریکا و اسرائیل ، از همه کافران و مشرکان اعلام برائت نموده ، مسلمانان سراسر جهان اسلام را به اتحاد ویکپارچگی ، جهت مبارزه بی امان با سلطه قدرتهای شیطانی ، در راس آنان شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار ، دعوت نمودند .

گویی در و دیوار شهر مکه و ملائکه آسمان ، همصدا با حجاج شعار می دادند . عرب و عجم ، مبهوت و مسحور این طنین الهی شده بودند .

راهپیمایان ، پس از استماع پیام تاریخی رهبرانقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( ره) ، با شعار الله اکبر ، لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا برای ادای نمازمغرب روانه حرم شدند . پس از طی مسافتی ، در حالی که جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان ، زنان و گروهی جانبازان در حرکت بودند ، ناگهان ستونهایی از نظامیان آل سعود هویدا شد . آنان لحظه ای بعد ، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سرو روی زائران بی گناه کوبیدند . این گروه ازیک سو ، و گروه دیگری نیز از بالای پله ها و ساختمانها ، سنگ و آجر ، آهن ، شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم می ریختند . پس از آن ، شلیک گازهای سمی و خفه کننده آغاز شد و به دنبال آن رگبار گلوله ها به قصد کشتن راهپیمایان برائت ازمشرکین به سوی آنان سرازیر گردید و پیکرهای پاک آسمانی که جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریکا ، اسرائیل و ایادی ناپاک آنها بود ، درخاک و خون غلتیدند .

چادرها از سر زنان افتاد ، افراد زیادی به زیر دست و پا له شدند و عده ای به وسیله گازهای خفه کننده و رگبار گلوله ها، به شهادت رسیدند .

این جنایتکاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحان نیز یورش می بردند و مانع از جمع آوری آنان می شدند . این جنایت در جمعه خونین مکه ، به قدری فجیع بود که برای مرتکبان و بانیان آن ، جز لکه های ننگ ابدی در صفحات تاریخ و فضاحت و رسوایی نزد ملتها ، اثری باقی نگذاشت .

این حادثه جانسوز ، که وصف و شرح آن در کلام نمی گنجد ، نه تنها قلب مسلمانان جهان ، که دل آزادگان دنیا را نیز به درد آورد و همه را در عزا و ماتمی بزرگ فرو برد .

لیکن به قول امام عزیزمان ، خمینی کبیر :

« ما در عین حال که شدیداً متأثر و عزادار از این قتل عام بی سابقه امت محمد صلی الله علیه و آله و پیروان ابراهیم حنیف و عاملین به قرآن کریم گردیده ایم ، ولی خداوند بزرگ را سپاس می گزاریم که دشمنان ما و مخالفین سیاست اسلامی ما را از کم عقلان و بی خردان قرار داده است . چرا که خودشان هم درک نمی کنند که حرکتهای کورشان ، سبب قوت و تبلیغ انقلاب و معرفی مظلومیت ملت ما گردیده است و درهر مرحله ای سبب ارتقای مکتب و کشورمان را فراهم کرده اند… »

گرامی باد یاد وخاطره شهدای عزیزی که درحرم امن الهی ، به مقام امن الهی ره یافتند

 نظر دهید »

شب آخر ماه رمضان

09 مرداد 1392 توسط شاه حسینی

شب آخر ماه رمضان:
شب آخر ماه رمضان، شب مباركى است كه چند عمل در آن وارد شده است:
1ـ غسل كردن.(1)
2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(2)
3ـ خواندن سوره هاى «انعام»، «كهف» و «يس».(3)
4ـ صد مرتبه بگويد: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ.(4)
5ـ خواندن اين دعا كه «شيخ كلينى»; از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است:
اَللّهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ،اَلَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَقَدْ تَصَرَّمَ، وَاَعُوذُ
خدايا اين ماه رمضانى است كه در آن قرآن را نازل فرمودى و اكنون رو به رفتن است و پناه مى برم
بِوَجْهِكَ الْكَريمِ يا رَبِّ اَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتى هذِهِ، اَوْ يَتَصَرَّمَ شَهْرُ
به ذات بزرگوارت اى پروردگار من كه سپيده دم امشب بر من بزند يا ماه
رَمَضانَ، وَلَكَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُريدُ اَنْ تُعَذِّبَنى بِهِ يَوْمَ اَلْقاكَ.(5)
رمضان بر من بگذرد و از تو در پيش من پيگرد يا گناهى باشد كه بخواهى مرا در روز ديدارت عذاب فرمائى.
6ـ خواندن دعاى «يا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ» كه در اعمال شب بيست و سوم .(6)
7ـ با ماه رمضان وداع كند و دعاهاى وداع را كه علماى بزرگ در كتب خويش نقل كرده اند بخواند و از بهترين آن دعاها، دعاى چهل و پنجم «صحيفه كامله سجّاديّه» است.
«سيّد بن طاووس» از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه هر كس در شب آخر ماه رمضان، با آن ماه وداع كند و اين دعا را بخواند، خداوند او را پيش از طلوع صبح بيامرزد و توفيق توبه و انابه را به او مرحمت فرمايد:
اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيامى لِشَهْرِ رَمَضانَ، وَاَعُوذُ بِكَ اَنْ
خدايا قرارش مده آخرين ديدار از روزه ام در ماه رمضان و پناه مى برم به تو از آن كه
يَطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّيْلَةِ اِلاَّ وَقَدْ غَفَرْتَ لـى.(7)
سپيده دم امشب بر من بزند جز آن كه مرا آمرزيده باشى.
در روايت ديگرى از جابر بن عبداللّه انصارى نقل شده است كه در جمعه آخر ماه رمضان به محضر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)شرفياب شدم; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به من فرمود: اين روز، جمعه آخر ماه رمضان است، با آن وداع كن و بگو:
اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيامِنا اِيّاهُ، فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنى
خدايا قرارش مده آخرين ديدار ما از روزه مان در ماه رمضان و اگر چنين كرده اى پس مرا
مَرْحُوماً، وَلا تَجْعَلْنى مَحْرُوماً.
مورد رحمت قرار ده و قرارم مده در زمره محرومان.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در ادامه فرمود: هر كس در اين روز اين دعا را بخواند، به يكى از دو خصلت نيكو دست يابد، يا آن كه ماه رمضان آينده را درك مى كند و يا به آمرزش و رحمت بى انتهاى خداوند مى رسد.(8)
8ـ خواندن ده ركعت نماز (هر دو ركعت به يك سلام).
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه هر كس در شب آخر ماه رمضان، ده ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند و در ركوع و سجود ده مرتبه بگويد: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ و بعد از هر دو ركعت، تشهّد بخواند و سلام دهد و هنگامى كه تمامى ده ركعت به پايان رسيد، هزار مرتبه بگويد: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ و بعد از استغفار سر به سجده بگذارد و بگويد:
يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا ذَا الْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ، يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ
اى زنده اى پاينده اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى بخشاينده دنيا و آخرت
وَرَحيمَهُما، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، يا اِلهَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ، اِغْفِرْ لَنا
و مهربان آن دو اى مهربانترين مهربانان اى معبود پيشينان و پسينيان
ذُنُوبَنا، وَتَقَبَّلْ مِنّا صَلواتَنا وَ صِيامَنا وَ قِيامَنا.
گناهانمان را بيامرز و نمازها و روزه ها و شب زنده داريهامان را بپذير.
فرمود: هر كس چنين كند، سوگند به حقّ آن كس كه مرا به نبوّت مبعوث كرد كه جبرئيل مرا خبر داد از اسرافيل و اسرافيل از پروردگار خود، كه هنوز اين شخص سر از سجده برنداشته است كه خداوند او را بيامرزد و ماه رمضان را از او قبول فرمايد، و از گناهانش بگذرد…(9)
اين نماز و اعمال براى شب عيد فطر هم نقل شده است. در آن روايت آمده است: تسبيحات اربعه را در ركوع و سجود، به جاى ذكر ركوع و سجود بخواند و به جاى إغفر لنا… بگويد: إغْفِرْ لى ذُنُوبِى، وَ تَقَبَّلْ صَوْمِى وَ صَلاتِى وَ قِيامِى.(10)
دعاى ختم قرآن در روز آخر ماه رمضان:
با توجّه به اين كه در روز آخر ماه رمضان، غالباً مردم قرآن را ختم مى كنند، مناسب است كه بعد از ختم قرآن دعاى چهل و دوم «صحيفه سجّاديه» را بخوانند.
همچنين مى توانند اين دعاى مختصر را كه از امير مؤمنان(عليه السلام) نقل شده است بخوانند:
اَللّـهُمَّ اشْرَحْ بِالْقُرْآنِ صَدْرى، وَاسْتَعْمِلْ بِالْقُرْآنِ بَدَنى، وَنَوِّرْ بِالْقُرْآنِ
خدايا سينه ام را بوسيله قرآن بگشا و به كار انداز به دستورات قرآن بدنم را و روشن گردان بوسيله قرآن
بَصَرى، وَ اَطْلِقْ بِالْقُرْآنِ لِسانى، وَاَعِنّى عَلَيْهِ ما اَبْقَيْتَنى، فَاِنَّهُ لا حَوْلَ
ديده ام را و باز كن به قرآن زبانم را و كمكم ده به (عمل) بدان تا زنده ام دارى زيرا هيچ
وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِكَ.(11)
جنبش و نيرويى نيست جز به تو.

1. اقبال، صفحه 237.
2. همان مدرك.
3. همان مدرك، صفحه 242.
4. همان مدرك.
5. كافى، جلد 4، صفحه 164، حديث 5.
6. فقيه، جلد 2، صفحه 162.
7.اقبال، صفحه 256 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 181.
8. اقبال، صفحه 243 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 172.
9. اقبال، صفحه 241 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 73.
10. اقبال، صفحه 272 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 130.
11. مصباح المتهجّد، صفحه 323 و بحارالانوار، جلد 89، صفحه 209.

 

 

 

 نظر دهید »

دعای شب بیست و هفتم

09 مرداد 1392 توسط شاه حسینی

دعاى شب بيست و هفتم:
يا مآدَّ الظِّلِّ وَلَوْ شِئْتَ لَجَعَلْتَهُ ساكِناً، وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَليلاً، ثُمَّ
اى امتداد دهنده سايه كه اگر مى خواستى آن را در يكجا ساكن مى كردى و قراردادى خورشيد را بر آن سايه رهبر سپس
قَبَضْتَهُ اِلَيْكَ قَبْضاً يَسيراً، يا ذَا الْجُودِ وَالطَّوْلِ، وَالْكِبْرِيآءِ وَالاْلاءِ، لا
آن را به آسانى تدريجاً دربرگرفتى اى صاحب جود و عطا و كبريا و نعمتها
اِلـهَ إلاَّ اَنْتَ، عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ، اَلرَّحْمنُ الرَّحيمُ، لا إلهَ إلاَّ اَنْتَ، يا
معبودى جز تو نيست كه داناى غيب و شهود و بخشاينده و مهربانى معبودى جز تو نيست اى
قُدُّوسُ يا سَلامُ، يا مُؤْمِنُ يامُهَيْمِنُ، يا عَزيزُ ياجَبّارُ يا مُتَكَبِّرُ، يا اَللهُ يا
منزه از هر عيب اى بى خلل اى ايمنى بخش اى مراقب بندگان اى نيرومند اى مقتدر اى بزرگوار اى خدا اى
خالِقُ، يا بارِئُ يا مُصَوِّرُ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى،
آفريننده اى ايجاد كننده اى صورتگر اى خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نيكو
وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِياءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد
و نمونه هاى والا و كبريا و نعمتها از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد
وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ
وآل محمّد و اين كه نامم را در اين شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با
الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى يَقيناً
شهيدان و احسان و نيكيم را در بلندترين درجات و گناهم را آمرزيده و ببخشى بر من يقينى
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَايماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى، وَتُرْضِيَنى بِـما قَسَمْتَ لى،
كه همواره ملازم قلب من باشد و ايمانى كه شك و ترديد را يكسره از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصيبم كرده اى
وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ،
و بده به من در دنيا نيكى و در آخرت نيكى و نگاهم دار از عذاب آتش سوزان
وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَيْكَ وَ الاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ،
و روزيم گردان در اين شب ذكر خود و سپاسگزاريت را و شوق و رغبت بسويت و بازگشت و توبه به درگاهت
وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ.(9)

9. كافى، جلد 4، صفحه 163 و مصباح المتهجّد، صفحه 632.

 نظر دهید »

اعمال مخصوص شب بیست و سوم

09 مرداد 1392 توسط شاه حسینی

اعمال مخصوص شب بيست و سوم:
در شب بيست و سوم، غير از اعمال مشترك شب هاى قدر، اعمال ديگرى نيز وارد شده است:
1ـ سوره عنكبوت و سوره روم را بخواند كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «هر كس در شب بيست و سوم، سوره هاى عنكبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است».(1)
2ـ هزار مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخواند.(2)
3ـ سوره «حم دخان» را بخواند.(3)
4ـ اين دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى، وَاَصِحَّ لى جِسْمى،و غیره (4)
5ـ همچنين از معصومين(عليهم السلام) روايت شده است كه در شب بيست و سوم ماه رمضان، در سجود و ايستاده و نشسته دعاى ذيل را مى خواندند، بلكه مناسب است در تمام ماه رمضان، و در زمانهاى ديگر پس از تمجيد و ستايش خداوند و صلوات بر محمّد و آلش (مثلاً حدّاقل با گفتن اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ الصَّلاةُ عَلى رَسُولِ اللّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ)، اين دعا خوانده شود:
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى ابآئِهِ، فى
خدايا باش براى ولى خود حضرت حجت فرزند امام حسن عسكرى درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در
هذِهِ السّاعَةِ، وَفى كُلِّ ساعَة، وَلِيّاً وَحافِظاً، وَقآئِداً وَناصِراً، وَدَليلا
اين ساعت و در هر ساعت يار و مددكار و نگهبان و رهبر و ياور و راهنما
وَعَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويـلاً.(5)
و ديده بان تا او را از روى ميل و رغبت مردم در روى زمين سكونت دهى و بهره مندش سازى زمانى دراز.
9ـ همچنين اين دعا را در حالى كه دستان خود را به سوى آسمان بلند مى كند، بخواند:
يا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ، يا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، يا مُجْرِىَ الْبُحُورِ، يا مُلَيِّنَ
اى تدبير كننده كارها اى برانگيزنده هر كه در گورها است اى روان كننده درياها اى نرم كننده
الْحَدِيدِ لِداوُدَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا
به جاى آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و بكن نسبت به من چنين و چنان.
كلمات كذا و كذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه كند: اَللَّيْلَةَ اَللَّيْلَةَ، اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ. اين دعا را در حال ركوع، سجده، ايستاده و نشسته به طور مكرّر بخوان.(6)

10ـ با توجّه به اهمّيّت شب بيست و سوم، غسل، احيا و زيارت امام حسين(عليه السلام) در اين شب فضيلت بسيار دارد و همچنين خواندن آن صد ركعت نماز كه مشترك ميان همه شب هاى قدر است.
«شيخ طوسى» در «تهذيب»، از ابوبصير روايت كرده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: در آن شبى كه اميد مى رود شب قدر باشد صد ركعت نماز بخوان; در هر ركعت (پس از حمد) ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخوان. ابوبصير عرض كرد: اگر نتوانستم ايستاده بخوانم، چه كنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم؟ فرمود: در همان حال كه در بستر خود دراز كشيده اى، بجا آور.(7)

11ـ مرحوم «علاّمه مجلسى»، در «زاد المعاد» فرموده است: در اين شب هر مقدار كه ممكن باشد، قرآن بخواند، و از دعاهاى «صحيفه كامله سجّاديّه» نيز استفاده كند; مخصوصاً دعاى مكارم الاخلاق و دعاى توبه.
روزهاى شب قدر را نيز بايد حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد; در احاديث فراوانى آمده است كه روز قدر نيز در فضيلت مثل شب قدر است.(8)

1. مصباح المتهجّد، صفحه 628 و اقبال، صفحه 211.
2. همان مدرك.
3. اقبال، صفحه 214.
4. همان مدرك، صفحه 209 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 162 .
5. مصباح المتهجّد، صفحه 630 و مصباح كفعمى، صفحه 586 (با اندكى تفاوت).
6. فقيه، جلد 2، صفحه 162 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 70 .
7. تهذيب، جلد 3، صفحه 64، حديث 19.
8. زاد المعاد، صفحه 190

 1 نظر

اعمال شب 21 و 23 ماه رمضان

07 مرداد 1392 توسط شاه حسینی

اعمال مخصوص شب بیست و یکم

1- دعای اللهم صل علی محمد وال محمد و اقسم لی حلما یسد عنی باب الجهل … .

2- لعن بر قاتل امیرالمومنین.

3- زیارت حضرت علی علیه السلام.

 

اعمال مخصوص شب بیست و سوم

 

1- تلاوت سوره های عنکوبت و روم که امام صادق علیه السلام فرمود: که تلاوت کنند که این دو سوره دراین شب از اهل بهشت است.

2- قرائت سوره های … .

3- هزار مرتبه سوره قدر.

4- خواندن و تکرار دعای اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن … .

5- دعای اللهم امددلی فی عمری واوسع لی فی رزقی … .

6- تلاوت قرآن کریم به هر مقدار که توانستی .

7- دعاوی ” یا باطنا فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه… .

 

 نظر دهید »

فضیلت شب قدر

07 مرداد 1392 توسط شاه حسینی


فضیلت شب قدر

شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است.
در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است.
عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود.
ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان علیه السلام می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند.
شب‌زنده‌داری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
در بعضی از تفاسیر آمده است که روزی پیامبر اکرم فرمود:«یکی از بنی اسرائیل لباس جنگ پوشید و هزار ماه (هشتاد سال) از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول یا آماده جهاد فی سبیل الله بود.»
یاران پیامبر تعجب کردند و آرزو کردند چنین فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر شود؛ در این هنگام بود که سوره قدر نازل شد و بیان شد که « شب قدر از هزار ماه عبادت و جهاد برتر است.»

منابع :
تفسیر نمونه ج 27 ص 181، مجمع البیان ج 10 ص 405، مفاتیح الجنان

 1 نظر

چند موعظه

26 تیر 1392 توسط شاه حسینی

چند موعظه :

1- تنبل ترین مردم فردی است که بیکار بنشیند و ذکر خدا نگوید .

2-احمق ترین مردم فردی است که آخرت خود را به دنیای دیگری بر باد دهد .

3- جفا کارترین مردم فردی است که نام پیغمبر (ص) را بشنود و صلوات نفرستد.

4- رذلترین مردم ، مرد و زنی است که بدون همسر بمیرد .

5- بخیل ترین مردم فردی است که از سلام کردن ، بخل بورزد .

6- دزدترین مردم کسی است که از نماز خود بدزدد .

7- از خود راضی ترین مردم کارنکرده ای است که توقع مدح و ستایش دارد.

8- ناتوان ترین مردم کسی است که از دعا کردن عاجز باشد.

9- مبغوض ترین مردم فردی است که زن بگیرد و طلاق بدهد .

آشنایی با احکام و معارف به شیوه رمز ،سید مهدی قاسمی ،چاپ سوم 1379، ص : 256

 نظر دهید »

اقتحم العقبه

22 تیر 1392 توسط شاه حسینی

امام رضا علیه السلام هنگام صرف غذا ، ظرف خالی طلب می کردند و قبل از خوردن ، بهترین غذاهای سفره را در آن ظرف ریخته و برای مستمندان می فرستادند . آنگاه این آیات را می خواندند : « فلا اقتحم العقبه *و ما ادریک ما العقبه » مردم به واقع نمی دانند این گردنه ها چیست . در زمین هموار  و دامنه کوه راه رفتن کار مشکلی نیست . بالای کوه رفتن دید انسان را وسیع می کند .

لباسهای کهنه و مندرس را به فقرا دادن ، صراط مستقیم نیست ، « اقتحام عقبه » یا گذشتن و عبور از گردنه نیست . این آیه ما را تشویق می کند که چرا از کوه مشکلات بالا نمی روید ؟ چرا همیشه در دامنه کوه هستید ؟ چرا همتهای بلند ندارید ؟ چرا سعی نمی کنید ، که از این گردنه ها و کتلها بگذرید ؟ غذاهای مانده و لبا سهای مندرس را به این و آن دادن ، کار سهلی است و این را خدای سبحان دوست ندارد : « لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون »

حکمت عبادت ، آیه الله جوادی آملی ، مرکز نشر اسرا ، دفتر انتشارات اسلامی ،چاپ پنجم ، ص : 97

 1 نظر

دعایی از امام سجاد (ع)

20 تیر 1392 توسط شاه حسینی

دعايي از امام سجاد   

اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ مِنِ ابْتِدآئِهِ اِلى‏ وَقْتِ فَنآئِهِ: مِنْ مَلَكٍ قَرَّبْتَهُ، اَوْ نَبِىٍّ اَرْسَلْتَهُ، اَوَ عَبْدٍ صالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اَهِّلْنا فيهِ لِما وَعَدْتَ اَوْلِيآئَكَ مِنْ كَرامَتِكَ، وَ اَوْجِبْ لَنا فيهِ ما اَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبالَغَةِ فى طاعَتِكَ، وَاجْعَلْنا فى نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفيعَ الْاَعْلى‏ بِرَحْمَتِكَ..( صحيفه سجاديه، دعاي 44 )
 بارالها، تو را به حق اين ماه رمضان و به حق هر كس كه از آغاز تا پايان آن بندگى تو كرده، از فرشته‏اى كه او را به مقام قرب خود رسانده باشى، يا پيامبرى كه براى هدايت فرستاده باشى، يا عبد صالحى كه او را برگزيده باشى، سوگند مى‏دهم كه بر محمد و آلش درود فرستى و ما را در اين ماه به كرامتى كه به اولياء خود وعده دادى سزاوار كن، و آنچه را كه براى اهل سعى و كوشش در طاعت و عبادت قرار داده‏اى براى ما قرار ده و ما را در سايه رحمتت در رديف كسانى قرار ده كه استحقاق برترين مرتبه را نزد تو پيدا كرده‏ اند.

 نظر دهید »
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

فرهنگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مذهبی
  • معصوم شناسی
  • حدیث
  • قرآن
  • کلام شهدا
  • مشاوره
  • احکام
  • اشعار
  • دانستنیها
  • سخن بزرگان
  • مسائل روز
  • تغذیه
  • نماز
  • نجم ثاقب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

حدیث روز



کد ذکر ایام هفته

ابزار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس