گناهان کبیره
مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب منازل الاخره نقل فرموده که شخصی بنام ابن صمد بیشتر اوقات شب و روز نفس خود را حساب میکرد پس روزی ایام گذشته عمر خود را که حساب میکرد دید شصت سال از عمرش گذشته است پس حساب کرد ایام آنرا یافت که بیست و یکهزاروپانصد روز میشود گفت وای بر من اگر روزی یک گناه بیشتر نکرده باشم پس ملاقات میکنم خدای را با بیست و یکهزار و پانصد گناه این را بگفت و بیهوش افتاد ودر همان بیهوشی وفات کرد.
روایت شده که وقتی حضرت رسول(ص) به زمین بی گیاهی فرود آمد به اصحاب خود فرمود بروید هیزم بیاورید عرض کردند ما در زمین بی گیاهیم و هیزم در آن یافت نمیشود فرمود هر کس هر چه ممکنش می شود بیاورد پس هیزم آوردند و مقابل آنحضرت روی هم ریختند چون هیزمها جمعشد فرمود همینطور جمع میشوند گناهان معلوم شد که مقصود آنحضرت از امر فرمودن به آوردن هیزم این بود که اصحاب ملتفت شوند همینطور که در آن بیابان خالی از گیاه هیزم به نظر نمی یامد وقتیکه از آن جستجو کردند وروی هم ریختند مقدار کثیری هیزم جمع شد و مانند تلی گردید به همین نحو گناه به نظر نمیامد چون جستجو و حساب شود گناهان بسیاری جمع میشود چنانچه ابن صمد برای هر روز عمر خود یک گناه فرض کرد که بیست و یکهزاروپانصد گناه شد
https://kowsarblog.ir/admin.php?ctrl=items&action=new&blog=1156