علت واجب شدن نماز
علت وجوب نماز صبح
اما نماز صبح پس هنگامی که آفتاب طلوع کرد مثل اینکه بر شاخه های شیطان طلوع می کند پروردگارم مرا نموده قبل از طلوع خورشید و قبل ازآن که کافر برای آفتاب سجده کند نماز صبح بخوانم تا آن که امتم برای خداوند سجده نمایند وزود به جای آوردن آن در پیشگاه خدا وند محبوب تر است .این نمازی است که ملائکه شب و روز شاهد آن می باشند (وسائل الشیعه ج ۳ ص ۹)
علت وجوب نماز عصر:
اما (علت وجوب)نماز عصر وآن در ساعتی است که حضرت آدم از آن میوه که از خوردن آن نهی شده بود خورد وخداوند او را از بهشت خارج کرد پس خداوند ذریه حضرت آدم را امر به نماز عصر نمود و خداوند سبحان این نماز عصر را برای امت من نیز اختیار نمود و این نماز از محبوب ترین نمازها در نمازها در خداوند و مرا سفارش نمود به حفظ بیشتر این نماز در بین نمازهای یومیه (وسائل الشیعه ج۳ ص۸)
علت وجوب نماز ظهر
(عده ای از رسول خدا (ص) علت نمازهای پنجگانه را که در پنج وقت از شبانه روز واجب شد پرسیدند .حضرت فرمود علت وجوب نماز ظهر از این قرار است: همانا در هنگام زوال آفتاب همه چیز در این عالم خلقت خداوند سبحان را تسبیح می گویند و به حمد خدا مشغول می شوند مگر عرش خدا و این موقع خداوند بر من درود می فرستد در این ساعت خداوند نماز را بر من و امتم واجب ساخت که در قرآن مجید آمده است نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به دار .
واین ساعتی است که جهنمیان را در قیامت به جهنم وارد می کنند پس در این ساعت هر مومنی در حال رکوع سجود یا قیام باشد خداوند سبحان جسدش را بر آتش جهنم حرام گرداند(وسائل الشیعه ج۳ص۸)
علت وجوب نماز مغرب
(اما علت وجوب نماز مغرب) و آن در ساعتی است که خداوند سبحان توبه حضرت آدم را در آن ساعت قبول نمود و پذیرفتن توبه آدم بعد از سیصد سال پس از خوردن حضرت آدم از آن میوه درخت که نهی شده بود طول کشید و در روزهای آخر یک روز که بین نماز عصر و عشا مانند هزار سال بود و حضرت آدم سه رکعت نماز مغرب به جا آورد رکعتی برای خطا خویش و رکعتی برای خطای همسرش حوا و رکعتی برای قبول توبه اش پس خداوند این سه رکعت را برای امتم واجب کرد در هنگام مغرب دعا مستجاب می شود پروردگارم به من وعده داده که دعای مومنین را در این وقت مستجاب نماید و این همان نمازی است که خداوند در قرآن مرا به آن امر نموده و فرمود خدا را هنگام شام و صحبگاه در نماز مغرب و صبح تسبیح و ستایش گوییید(وسائل الشیعه ج۳ ص۸)