آرامش
همه فکر میکنن چون گرفتاریم از خدا دوریم …..
ولی چون از خدا دوریم گرفتاریم
همه فکر میکنن چون گرفتاریم از خدا دوریم …..
ولی چون از خدا دوریم گرفتاریم
1. برای دستیابی به آرامش بیشتر، میوه و سبزی خام بخورید. ماست ، شیر، تخم مرغ ، دانه های خوراكی، حبوبات ، فندق و بادام نیز مصرف كنید.
2. بیشترین تنش از سر آغاز می شود نه از تن. پس دراندیشه های خویش سخت گیر مباش.
3. بوی خوش موجب افزایش سروتونین در مغز و پدید آورنده آرامش است.
4. نیایشگاه ها آرام ترین مكان ها هستند. بی توجه به باورهای خویش ، به مسجد ، معبد ، كلیسا و … روی آور، جایی برای نشستن پیدا كن و در آرامش این مكان ها فرو شو.
5. فك به هنگام استرس سفت می شود. برای رهایی از تنش فك ، سقف دهان را با زبان فشار دهید.
6. پره های آسیاب بادی را تصور كنید كه می چرخند. با دستان خویش حركت پره ها را تقلید كنید و با این كار به آرامش دست یابید.
7. كف دستان خود را بر دو جانب چهره خود قرار دهید ، از لب تا چشمان . بینی خود را بیرون بگذارید و دستان خود را به نرمی بر چهره بفشارید تا آرامش فرا رسد.
8. در جستجوی نكته ای باشید كه شما را به خنده وادارد. اگر نیفتادید ، تظاهر كنید كه یافته اید و بخندید.
9. مشكلات و تشویش های خویش را بنویسید و ببینید كه چگونه موقع خواندن آن ، مشكل شما حل یا ناپدید می شود.
10.در انجام كاری كه شما را سخت نگران كرده ، با خود قرار بگذارید كه آن را در زمانی دیگر انجام دهید. چنین تدبیری شما را از تشویش می رهاند.
11.تمركز بر یك جنبش ، صدا ، تصور یا یك اندیشه ، بدون استرس و بدون هراس از پراكندگی ، مراقبه است.
12.اگر بتوانید مسائل كوچك زندگی را سهل بگیرید ، در حل مسائل پیچیده موفق می شوید. در این كار آرامش نهفته است.
13.برای رهایی از استرس دو راه وجود دارد : تغییر نگرش شما به مشكل و تغییر مشكل. تغییر نگرش موجب روشن شدگی است.
14.حواس را تربیت كنید . از گوش برای شنیدن بهترین اثر موسیقی ، از چشم برای دیدار برترین زیبایی و…. بهره بگیرید.
15.به هنگام استرس ، به تماشای درختی بلند و زیبا بنشینید .
16.كلام یا صدایی بی معنی اما خوش نوا برگزینید. در مكان های آرام و به هنگام آرامش ، آن كلام یا نوای انتخابی را كه راز شماست ، بی صدا بر زبان جاری سازید.به هنگام اضطراب- گه گاه و نه همیشه- چشم های خود را ببندید و كلام راز انگیز را بر زبان جاری سازید.
17.زمانی را به تماشای قالی ها و كاشی كاری های زیبای ایرانی اختصاص دهید؛ این كار را تكرار كنید. از میان این نقش ها، نقشی را كه با جان شما سازگارتر است برگزینید و آن را با دقت به خاطر بسپارید. به هنگام استرس چشمان را ببندید ؛ سه بار آرام تنفس كنید و جز بدان نقش ، به چیزی دیگر نیندیشید.
18.نهایتِ داشتن ، داشتن آرامش باطنی و بردباری است .
19. در گذشته زندگی كردن ، شما را از ” حال ” و توجه به آینده باز می دارد . زمانی كه نیاز به شادی دارید اكنون است .
20.بسیاری از ناراحتی های ما ناشی از این است كه خود را در كارهای یكنواخت محبوس كرده ایم ، كارهایی كه مرتب باید تكرار كرد . به دنبال تنوع و تغییر بگردید تا از كسالت و افسردگی نجات یابید .
فوايد طلوع و غروب خورشيد
اى مفضل ! در طلوع و غروب آفتاب به خاطر پديد آمدن و چرخش شب و روز انديشه كن . اگر طلوع خورشيد نبود كار جهان يكسره درهم مى شد و مردم قادر به زندگى و رسيدن به امور خود نبودند. دنيا تاريكستانى به زيان آنان بود و بدون نور زندگى گوارا نبود و از آن لذت نمى بردند. نياز به طلوع خورشيد پيداست و به شرح بيش از اين نيازى نيست . ولى در راز غروب خورشيد انديشه كن . اگر غروب نبود، مردم آرامش و قرار نداشتند. حال آنكه اينان بيش از هر چيز به آرامش و استراحت جسم و جان و حواس و مهلت يافتن هاضمه براى هضم غذا و رساندن غذا به تمام اعضا نيازمندند. نيز (اگر غروبى نبود) حرص آدميزاد باعث مى گشت كه همواره كار كنند و بدن آنان از كار بيفتد. بسيارى از مردم اگر شب فرا نرسد و تاريكى بر اينان حاكم نگردد به خاطر حرص و آز و جمع و ذخيره مال هيچ آرام و قرار نداشتند. همچنين زمين از تابش هميشگى آفتاب تفتيده مى شد و تمام جانداران اعم از گياه و حيوان از حرارت زياد نابود مى شدند. پس خداوند حكيم چنان تدبير انديشيده كه زمانى برآيد و وقتى ديگر پنهان شود تا مانند چراغى باشد كه اهل خانه براى كارى بر مى افروزند و براى آرامش خاموش مى گردانند. (با اين طلوع و غروب ) نور و ظلمت كه ضد يكديگرند چنان در اطاعت اند كه صلاح و قوام جهان را با هم تامين مى كنند. [1]
پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتي هاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه : نجفعلي ميرزايي
فوايد گريه كودكان
امام صادق علیه السلام :
اى مفضل! از منافع گريه كودكان نيز آگاه باش . بدان كه در مغز كودكان رطوبتى است كه اگر در آن بماند بيماري ها و نارساييهاى سخت و ناگوار به او رساند؛ مانند نابينايى و جز آن. گريه آن رطوبت را از سر كودكان سرازير و بيرون مى كند و بدين وسيله سلامتى تن و درستى ديده ايشان را فراهم مى آورد. پدر و مادر از اين راز آگاه نيستند و مانع آن مى شوند كه كودك از گريه اش سود ببرد. اينان همواره در سختى مى افتند و مى كوشند كه او را ساكت كنند و با فراهم كردن خواسته هايش از گريه بازش دارند، ولى نمى دانند كه گريه كردن به سود اوست و سرانجام نيكى پيدا مى كند.
بدين ترتيب چه بسا كه در اشيا، منافعى نهفته باشد كه معتقدان به اهمال و بى تدبيرى در كار عالم از آن غافل اند و اگر مى دانستند، هيچ گاه نمى گفتند كه فلان چيز بى ثمر است ؛ زيرا آنان از اسباب و علل آگاه نيستند. براستى هرچه را كه منكران نمى دانند عارفان مى بينند. چه بسيار است چيزهايى كه دانش اندك آفريدگان از آن كوتاه و خالق آفرينش با دانش بى پايانش از آن آگاه است . قداستش عظيم و كلمه اش والاست.
و اما آبى كه از دهان كودكان سرازير مى شود و خارج مى گردد، رطوبتى است كه اگر در بدنهايشان بماند، آثار وخيمى بر جاى مى گذارد. چنانكه دانى گاه كه رطوبت بدن چيره مى شود (و بر ديگر عناصر، غلبه مى كند) شخص، دچار كودنى، ديوانگى، كم عقلى، فلج و لقوه و جز آن مى گردد.
خداوند جل و علا تدبير چنان نمود كه اين رطوبت در دوران كودكى از دهانشان بيرون رود و در بزرگى از سلامت تن برخوردار گردند. بدين ترتيب ، پروردگار به خاطر نادانى آفريدگان بر آنان منت نهاد و تفضل نمود. اگر اينان از داده ها و نعمتهاى بى شمار او آگاه بودند. هيچ گاه در معصيت و لغزش از فرمانش فرو نمى افتادند. پاك و منزه خدايى كه چه بزرگ است نعمتهاى او بر مستحقان و ديگر آفريدگان ! و چه والاتر است از آنچه باطل گرايان مى پندارند. [1]
پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتيهاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه : نجفعلي ميرزايي
۷ راه برای خلق فضای شاد در خانواده
خانواده ها با هم متفاوتند. هر كدام خصوصیات، رسوم، الگوهای فكری و روش هایی خاص برای برقراری ارتباط با یكدیگر دارند. پس نمی توان الگویی خاص و با قواعد مشخص را به عنوان «دستورالعمل داشتن خانواده موفق» به همه تعمیم داد. از طرف دیگر خانواده باید قوانین خاص خود و تعریف هایی نیز داشته باشد. همه ما دوست داریم چنین جوی بر خانواده مان حكمفرما باشد ولی با استرس هایی كه زندگی روزمره به ما تحمیل می كند به وجود آوردن چنین فضایی سخت تر می شود. بد نیست گاهی به تغییراتی كه منجر به بهبود فضای عاطفی خانواده می شود فكر كنیم.
۱) در انتخاب كلمات بیشتر دقت كنید
نحوه صحبت كردن ما با بچه ها، خود بخشی از فضای عاطفی خانواده است كه می توان آن را به راحتی بهبود بخشید. در كنار كمك به كودكان خود، باید به آنان یاد دهیم احساسات خود را صادقانه بیان كنند. بنابراین باید مراقب لحن و عباراتی باشیم كه هنگام حرف زدن با آنها به كار می بریم. گاهی فراموش می كنیم كه كودكان تا چه اندازه انتقادات والدین را جدی می گیرند و عباراتی كه ما برای سرزنش آنها به كار می بریم چقدر بر احساس شان نسبت به خودشان تأثیر می گذارد. از نظر روانشناسی كودكانی كه توسط والدین شان مرتب و به صورت اغراق آمیز مورد سرزنش قرار می گیرند، به شدت احساس گناه و شرمساری می كنند و از نظر عاطفی منزوی می شوند. انتقاد از كودكان باید سازنده باشد و راه تغییر رفتار بدشان را به آنها نشان دهد.
روش دیگر انتقاد كردن از كودكان این است كه به آنها یادآوری كنیم رفتارهایشان چه تأثیری روی ما دارد. در این صورت آنها به جای مقاومت در برابر خواسته ما، همدلی بیشتری از خود نشان می دهند.
۲) نظم و ثبات به وجود آورید
چارچوب قابل پیش بینی برای فعالیت های روزانه، قوانین واضح و دائمی و یك خانه سازمان یافته به والدین و فرزندان كمك می كند تا بیشتر احساس آرامش و راحتی كنند. این فضا، به تعادل عاطفی اعضای خانواده بسیار كمك می كند. هنگامی كه مشاجره ها، تنش ها و بحران ها رخ می دهند، این چارچوب و قوانین دائمی خانواده برای افراد، پشتیبانی آشنا و اطمینان بخش است، بخشی قابل اعتماد كه آرامش بخش است و هیچ گاه تغییر نمی كند. اگر در چارچوب زندگی خود تغییراتی دهید كه شب ها به رختخواب رفتن بچه ها با آرامش بیشتری همراه باشد از بسیاری از ترس های كودكان از تاریكی كه معمولاً شب ها و وقتی چراغ ها خاموش می شود رخ می دهد، جلوگیری خواهید كرد. البته باید توجه داشت كه اگر این قوانین بسیار غیرقابل انعطاف باشد به كودكان اجازه نشان دادن خلق و خو، پسند و سلیقه و عادات و خصیصه های منحصر به فردشان را نخواهد داد و موجب اختلال در رشد شخصیت آنان می شود.
۳) نشست های خانوادگی برای اختصاص وقت بیشتر به اعضای خانواده
زمانی كه اعضای خانواده همه در كنار هم هستند به قدری لذت بخش است كه بعضی خانواده ها به طور منظم زمانی را برای بحث و گفت وگو در مورد مشكلات یا حتی صحبت در مورد اتفاقات خوشایندی كه برای شان رخ داده است می گذارند. بعضی ها ترجیح می دهند این جلسات را جمعه شب ها برگزار كنند تا بتوانند برای هفته ای كه پیش رو دارند برنامه ریزی كنند.
۴) حس عشق ورزیدن را در فرزندان خود بیدار كنید
زندگی روزمره پر از فرصت هایی است كه می توانیم از آنان برای عشق ورزیدن به فرزندان مان استفاده كنیم. محققان دریافته اند در خانواده هایی كه والدین زمان بیشتری را به بازی كودكان، شوخی كردن و صحبت كردن درباره افكار و احساسات شان با كودكان اختصاص می دهند، فرزندان دارای رفتاری دوستانه، سخاوتمند و سرشار از عشق هستند، هر چه بیشتر به كودكانمان عشق بورزیم احساس عشق و دوست داشتن در آنها بیشتر شكل می گیرد. بسیاری از والدین هنگامی كه زمانی را به طور مشخص و با توجه كامل با فرزندان خود صرف می كنند بیشترین احساس هماهنگی را از نظر عاطفی با آنان دارند. در حین مكالمه ها فرزندان ترس ها و احساسات فرو خورده خود را با والدینشان در میان می گذارند.
همه ما دوست داریم فرزندانمان با دیگران، بخصوص خواهر و برادرشان با مهربانی، احترام و انصاف برخورد كنند كه با پرورش حس عشق ورزیدن در وجودشان همه این ها محقق می شود. می توان جدولی تهیه كرد و از كودكان خواست در پایان هر روز نام كسی را كه كار خوبی برای آنان انجام داده در آن یادداشت كنند. این كار باعث پرورش حس دوستی و قدرشناسی در آنها می شود.
۵) جشن ها و رسوم خانوادگی
كنار گذاشتن اوقاتی از روز یا هفته برای دور هم جمع شدن اعضای خانواده به كودكان حس همبستگی می دهد، تا جایی كه حتی وقتی بزرگ شوند به خانواده خود احساس تعلق و وابستگی دارند. بعضی خانواده ها به طور مرتب و به صورت دسته جمعی در مراسم مذهبی شركت می كنند (مثلاً همه با هم به مسجد می روند) و بعضی ها آخر هفته به پارك می روند. بعضی ها تصمیم می گیرند آخر هفته را جشن بگیرند! یك شام ساده و لذت بخش كه همه آن را دوست دارند، انجام چند بازی با حضور همه اعضای خانواده، به سینما رفتن و… همین جشن های كوچك كودكان را به صرف وقت بیشتر در كنار دیگر اعضای خانواده علاقه مند می كند.
۶) مشكلات و مشاجرات
این روزها زندگی آن قدرها هم پایدار و مطمئن نیست. حتی بهترین و موفق ترین زوج ها هم درگیر دعوا، مشكلات اقتصادی و عاطفی می شوند، والدین از هم طلاق می گیرند و با فرد دیگری ازدواج می كنند و… همه این موارد حتی دلسوزترین والدین را نیز دچار چالش می كند. مشكلات بخشی از زندگی ما هستند كه نمی توان آن ها را انكار كرد. ولی با بهبود فضای عاطفی خانواده می توان اثر مخرب آنها را به شدت كم كرد.
هنگامی كه والدین با یكدیگر مشاجره لفظی دارند، پس از حل مشكل باید به فرزندان خود توضیح دهند كه اكنون همه چیز مثل سابق است و پدر و مادرشان دیگر با هم مشكلی ندارند. به فرزندانتان بگویید كه شما هم گاهی با هم اختلاف نظر پیدا می كنید و عصبانی می شوید ولی الآن مسائلتان را حل كرده اید. بگویید متأسفید كه آنها صدای شما را هنگام مشاجره شنیده اند.
۷) زمانی را بدون حضور فرزندان و فقط با همسرتان بگذارنید
این والدین هستید كه فضای حاكم بر خانواده را می سازند. هنگامی كه به خاطر بدهی هایمان عصبانی هستیم، مشكلات محل كار نگرانمان كرده است یا از همسرمان دلگیریم، ناخواسته به فضای عاطفی خانواده لطمه می زنیم و فرزندانمان را ناراحت و نگران می كنیم. والدین نیز نیاز به زمانی دارند كه بدون حضور فرزندان درباره خود و مشكلاتشان صحبت كنند. با همسرتان به پیاده روی یا رستوران بروید. به این ترتیب، هم در حین گفت وگو درباره مشكلات به یكدیگر دلداری می دهید و هم عشقی را كه شما را برای نخستین بار در كنار یكدیگر قرار داد، دوباره تجربه می كنید. [1]
پی نوشت :
[1] نرم افزار روش موفقیت صافات
مدیریت نه زورگویی
شوهرم با استناد به آية 34 سورة نساء (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء)، [1] در مسائل خانه حرف اول و آخر را ميزند و هميشه از من ميخواهد كه در مشاجرات كوتاه بيايم و عذر بخواهم تا آرامش به زندگي بازگردد. آيا برداشت او از اين آيه درست است؟
پاسخ: آية شريفه، «مديريت خانه» را به مرد ميدهد، «نه زورگويي» را. لذا مرد حق ندارد با استناد به آية شريفه به زن و فرزندان ظلم نمايد. شما هم سعي کنيد زمينههاي مشاجره را از بين ببريد تا زندگي آرام و سالمي داشته باشيد. [2]
پی نوشت :
1. «مردان سرپرست و نگهبان زناناند».
2 . مشاوره زیر گنبد فیروزه ای، محمدتقی علوی و محمدحسین قدیری، مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی قم، ص62.
کتاب وجود
می دونی آدم ها و کتاب ها چقدر شبیه هم هستند؟!
بعضی از کتاب ها ظاهرشون کوچیکه ، بعضی بزرگ.
کتاب هائی جلدی معمولی دارند ، و کتاب هائی جلد زرکوب و خیره کننده.
یه کتاب رو تا چند بار نخونیم ول کن نیستیم ، یکی دیگه رو نیمه کاره رهاش می کنیم.
اسم یه کتاب بیانگر محتواشه ، اسم اون یکی بی ربط با متنش.
یکی بارها تجدید چاپ می شه ، و زودتر از اونی که فکر کنی نایاب و دست نیافتنی.
کتابی رو هم مجانی و با کتاب های دیگه بهت می دن ، آخه خریداری نداره.
و اما آدم ها !
ماها هم :
ظاهرمون کوچیکه یا بزرگ ، بلند یا کوتاه ، چاق یا لاغر.
لباس هامون عادی و معمولیه ، یا خیره کننده و پر زرق و برق.
قابل تفسیریم ، یا غیر قابل ترجمه !
اسم و رسم مون با هم متناسبه ، یا خیلی دور از هم.
یا خریدار نداریم ، یا شرمنده خریدارها می شیم که : به همه نمی رسه !
کاشکی کتابی باشیم :
که بشه ازش سرمشق گرفت.
آموزنده و خوندنی.
اثربخش و موندنی.
با تقاضای تجدید چاپ ! [1]
پی نوشت :
[1] . سایت خانه تحول، مسافر کوچلو
10 نكته براي بانوان خوشبخت
1. موقعي كه همسر شما عصباني است،مراقب باشيد.
در اين موقعيت ها بدخلقي نكنيد،خوش اخلاق باشيد ،لبخند بزنيد و به نرمي صحبت كنيد.
2. همسرتان را براي غذا منتظر نگذاريد.
بياد داشته باشيد،آدم گرسنه دين و ايمان ندارد.
3. وقتي شوهرتان خواب است،بيدارش نكنيد.
4. حافظ مال و اموال اش باشيد.
وضعيت مالي اش را از او پنهان نكنيد.
5. لاف زني هايش را مثل يك راز نگه داريد.
6. از دوست او متنفر نباشيد و با دشمنش همراه نشويد.
7. نگرانش نكنيد و ادعا نكنيد كه عقيده و نظر شما بهتر از اوست.
8. انتظارات غير ممكن نداشته باشيد.
9. اگر به درخواستهايش توجه كنيد ، او خدمتگزارتان مي شود.
10. از گفتن چيزي كه ناراحتش مي كند،پرهيز كنيد.
اگر با او مانند يك پادشاه برخورد كنيد،او نيز با شما مثل يك ملكه رفتار خواهد
فرهنگ دعا
همان گونه که هر رشته تحصیلی، نیاز به ممارست و تلاش علمی دارد همان گونه که هر ابزاری فرهنگ استفاده خود را میطلبد، استفاده از کتب دعا هم فرهنگ و آداب خود را دارد. ما به دعا کردن تشویق شدهایم. خدا به ما فرموده من را بخوانید تا اجابت کنم شما را. اما این همه راه نیست. یعنی اجابت به معنی اون چیزی نیست که می خواهیم. هر کسی در زندگی خود به یاد می آورد دعاهایی که می کرده و بر استجابت اصرار داشته ولی الان خدا را شکر می کند که آن دعایش مستجاب نشده. 1. خانمی می گفت دعا می کردم پسر عمه ام همسرم شود و وقتی نشد با خدا هم قهر کردم. الان میبینم که معتاد است. 2. دختر میگفت در دانشگاه از استاد جوانی خوس میآمد از خدا میخواستم شوهرم شود ولی او با دوستم ازدواج کرده الان دوستم میگوید او با دختران زیادی سر و سرّی دارد. 3. آقایی میگفت دعا میکردم در فلان رشته قبول شوم و نشدم به اجبار وارد رشته دیگری شدم و دیدم متناسب با ذوق و استعدادم هست خدا را شکر میکنم که دعایم قبول نشد 4. مدتی قبل خودم مادرم را به چشم پزشکی بردم دکتر گفت باید سریع چشمش عمل شود گفتم ایشان ناراحتی قلبی دارند گفت باید از پزشکش اجازه بگیرید برای بیهوشی. دعا کردم که ایشان وقت خالی داشته باشد تا نوبت بزنم ولی ایشان قبول نکردند . از این که نتوانسته بودم نوبت بزنم خیلی ناراحت شدم بعد از آن روحانیای چشم پزشک حاذقی را به من معرفی کرد وقتی رفتم او گفت اصلا نیاز به عمل ندارد و با دارو قابل درمان است. 5. یکی از علمای بسیار بزرگ میگفت وقتی کوچک بودم داییام من را به حوزه علیمه برد استادم سخت گیر بود هر روز دعا میکردم کهای کاش استادم بمیرد تا از شرّ درس راحت شوم بعد گفتم اگر استاد هم بمیرد داییام من را به مدرسه دیگری میبرد از آن به بعد دعا میکردم داییام بمیرد. در حدیث داریم در دعا ما باید برای خدا تکلیف مشخص نکنیم یعنی صلاح کار را به علم بی نهایت، لطف و مهر بی حد و حکمت ناپایان خدا واگذاریم. چیزی که هست این است که براساس کریم بی نهایت الهی و عشق بی شرط به بندگان و جوشش فیض بی حساب خدا همه دعای ما حتماً مستجاب میشود اما استجابت براساس حکمت و لطفش به یکی از امور زیر است: 1. رسیدن به خواسته. 2. دفع بلای بزرگ از زندگی 3. ذخیره آخرت( که ماندگارتر و با برکت تر است) 4. بخشش گناهان بنابراین 1. بدون این که ذهنتان را درگیر او کنید دعا کنید که خدایا اگر ایشان فرد مناسبی هستند مهر من را به دلشان بینداز وگرنه بلا را از من دفع کن 2. خداوندا مرا آن ده که آن به 3. این آیه را زمزمه کنید: 4. وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ بقره/216 شايد چيزی را، ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و شايد چيزی را دوست داشته باشيد و به رایتان ناپسند افتد خدا میداند و شما نمیدانید. Fighting is enjoined on you, and h is an object of dislike to you; and it may be that you dislike a thing while it is good for you, and it may be that you love a thing while it is evil for you, and Allah knows, while you do not know.
سبک زندگی و مدیریت اسلامی2
به یاد داشته باشید:
- در جدول الگوی دینی مدیریت زمان براساس تقسیم ساعات به چهار قسمت و الگوی 5 مرحلهای خودسازی و برنامه هفته حرکت می کنیم. در صورت موفق بودن به خود نمره مثبت(پاداش مانند خرید عطر برای خود یا تماس به دوست صمیمی و..) در صورت سستی و اهمالکاری به خود نمره منفی (جریمه مانند انفاق، شستن ظروف و..)بدهید.
آیت الله بروجردی عهد کرده بود اگر بی جهت تندی کند و عصبانی شود یک سال روزه بگیرید و شهید رجایی عهد کرده بودند اگر نماز اول وقتش ترکش شود، فردای آن روز را روزه بگیرد.
در حدیث تقسیم شبانه روز به چهار قسمت به معنی چهار قسمت مساوی( 4 تا 6 ساعت) نیست.
- براساس روایات و توصیه های پزشکان به 7-8 ساعت خواب در شبانه روز نیاز داریم و بهتر است شب زودتر بخوابیم تا سحر خیز، کامروا و بانشاط باشیم.
- برنامه مکتوب به دلیل عینی بودن و درگیر شدن بخش خاکستری مغز مفیدتر از برنامه ذهنی است.
- براساس این چهار ساعت، هر فردی می تواند در زندگی برای خود، برنامه فردی متعادل تنظیم کند. یعنی زمانی عبادت فردی کند، به کار شخصصی خود برسد، با دوستان خود باشد و در آخر و ورزش، تفریح مورد علاقه خود را بپردازد.
- در عبادات نباید مستحبات را بر خود تحمیل کرد چون این کار به اصل واجبات نیز ضرر می زند و نشاط را می گیرد ولی باید مراقب وسوسه های شیطان هم باشیم تا با وسوسه، همیشه احساس بی حالی نکنیم و از مستحبات در حد نشاط بی بهره نشویم. [1]
- عبادت ده جز دارد، نه قسمت آن تلاش برای کسب رزق حلال است. علامه جعفری می گوید اسلام آن قدر بع کار سفارش کرده است که می توان گفت اسلام دین تلاش و کار است. ویکتور فرانکل نویسنده کتاب انسان در جستجوی معنا اعتقاد دارد که کار خلاقانه از مهم ترین عوامل معنابخش به زندگی است.
- تفریح به موقع مانند روغن ماشین است؛ اگر بدون روغن با ماشین سفر برویم موتور آسیب می بیند ما هم اگر به موقع استراحت و تفریح نکنیم آسیب می بینیم. طلاب می گویند: «هر که شود تعطیل او تحصیل، شود تحصیل او تعطیل.»
- احساس گناه در هنگام تفریح به موقع و متناسب به دلیل احساس عقب افتادن از کار یا احساس گناه از لذت بردن در حالی که مثلا مادر یا برادر در گرفتاری است، باوری سمّی است که باید از بین برود. بله به موقع برای آنها هم برنامه خاص خودشان را خواهید داشت.
- آیت الله بهجت به زود خوابیدن و سحر خیزی سفارش می کردند و می گفتند باید قسمتی از برنامه شبانه روزی شما اختصاص به خانواده باشد روی همین اصل به شوخی به طلاب می فرمودند: بعد از تلاش روزانه وقتی به خانه بر می گردید کتاب های تان را پشت در بگذارید(کنایه نکشیدن کار به امور خانواده و اهل عیال) ولی مراقب باشید دزدی کتاب هایتان را نبرد. [2]
پی نوشت :
1 . علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «لا قُربَه بِالنَوافِلِ اِذا اَضرَّتْ بِالْفَرائِضِ» نوافل (مستحبات) اگر به واجبات ضرر برسانند موجب تقرب به درگاه خدای تعالی نخواهند بود. نهج البلاغه، حکمت 30.
2 . ماهنامه فرهنگی اجتماعی و آموزشی قدر، محمدحسین قدیری، ش59، 1391.
سبک زندگی و مدیریت اسلامی1
قرآن هدف خلقت ما را بندگی بیان کرده است؛ بنابراین در همه شئوون زندگی؛ گفتار، پندار و رفتارهای فردی، اجتماعی، معاشرتی، سیاسی، اقتصادی، تفریحی باید رضایت خدا، محور کارهای ما قرار گیرد. امام کاظم (ع) مى فرمايند: تلاش كنيد كه زمانتان را چهار قسمت كنيد: 1. بخشی براى مناجات با پروردگار، 2.ساعاتى براى امر معاش، 3 . قسمتی براى معاشرت با برادران راستگويى كه عيوبتان را به شما مى شناسانند و در باطن خالصانه دوست شمایند، 4. زمانی را نيز براى لذات حلالتان در نظر بگیرید . [1]
همه این چهار قسمت براساس هدف خلقت، باید در مسیر عبادت و بندگی خدا باشد؛ بنابراین بندگی خدا دو گونه است بندگی خاص که به شکل نماز و روزه و..است و بندگی عام که در کار، معاشرت و تفریح است یعنی این سه هم سوی با هدف کلی خلقت یعنی بندگی خدا باید باشد.
مراحل خودتربیتی [2] از دقیقترین راه برای خودسازی و تقویت قدرت اراده و اجرایی کردن برنامههای زندگی است. این برنامه با دقیقترین برنامه هایی که روان شناسان برای کنترل خود و تقویت اراده دادهاند همخوانی دارد و شامل مراحل زیر است:
1- مشارطه: از اول صبح با خود یا فرد محترم و مورد قبولی، عهد (کتبی یا شفاهی) میکند که کاری را انجام دهد یا ترک کند.
2- مراقبه: در طول روز بر حسن اجرای شرط و پیمان خود مراقبت دارد.
3- محاسبه: شب حساب و کتاب میکند که چقدر موفق بوده و چقدر در برنامه کاهلی داشته است
4- معاتبه: اگر موفق بوده خود را تشویق کلامی و اگرناموفق بوده خود را تنبیه و سرزنش کلامی میکند
5- معاقبه: مرحلهای شدیدتر از معاتبه و سرزنش است در رفتار خود را تشویق یا تنبیه ( انفاق، روزه، و..) میکند. [3]
ادامه دارد…
پی نوشت :
1.«اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَات»؛ 1. سَاعَه لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ :2. وَ سَاعَه لِأَمْرِ الْمَعَاشِ: 3. وَ سَاعَه لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَكُمْ عُیُوبَكُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْبَاطِنِ:4. وَ سَاعَه تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَات:تحف العقول، ص 409.بحارالأنوار، نیز رک: جلد 75، ص346.
2 . مرابطه
3 . مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 370، مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی، ص223 و 224.
عوامل تقويت اعتماد به نفس
1. ارزيابي امكانات و محدوديت هاي خود: تطابق واقع بينانه بين توانايي ها و محدوديت ها. اگر كسي پيش از توانايي خود از خود انتظار داشته باشد او گامي برخلاف اعتماد به نفس برداشته است.
2. ثبت و يادآوري نقاط درخشان زندگي: فهرستي از موفقيت هاي كوچك و بزرگ گذشته خود تهيه كنيد، هراز گاهي آن را مرور كنيد. يادآوري و مرور آن به شما يك نوع مسرّت باطني مي دهد.
3. تلقين به نفس: مغز حتي در خواب نيزدر حال فعاليت و پردازش اطلاعات است، قبل از خواب جملات مثبتي را به خود تلقين كنيد. اين امر اگر تكرار شود اثر با دوام در شخصت شما بر جاي مي گذارد.
4. احراز شايستگي در عمل: كارهاي محوّل شده به خود را (كوچك و بزرگ) به خوبي انجام دهيد و با اين كار مهر تأييدي از طرف ديگران بر رفتار و عمل خود دريافت كنيد. معمولاً افرادي كه كارهاي خود را نيمه تمام رها مي كنند، احساس خوبي در مورد خودشان ندارند. ملاك ارزيابي شخصيت صرفاً در كارهاي بزرگ ظاهر نمي شود. بلكه در چگونگي انجام كار تجلّي مي يابد.
5. مطالعه زندگينامه بزرگان: اين كار به شما نيرو مي دهد كه در مقابل سختي ها سر فرود نياوريد و توانايي هاي خود را بسيج كنيد و به جنگ ضعف هاي خود برويد. اين كار باعث مي شود كه شما به جنبه هاي مثبت شخصيت، زندگي و انسان ها بيشتر توجه داشته باشيد، اغلب انسان هاي موفق بر اثر تلاش، بردباري، تحمل فقر و نداري به مراتب عالي رسيده اند. فقط كافي است شما زندگي افراد موفق را مطالعه كنيد اين كار بهتر است به طور روزنامه و 5 الي 10 دقيقه انجام شود تا اثربخش تر باشد.
6. توسعه اطلاعات عمومي: اطلاعات عمومي به شما فرصت مي دهد كه با آمادگي در مباحث گوناگون به بحث و تبادل نظر بپردازيد و با تشويق هاي ديگر مواجه شويد و نيرو بگيريد تا گامي بلندتر برداريد.
7. تقويت ارتباط با خدا: براي موفقيت خود به خداوند توكل و توسل داشته باشيد و از او بخواهيد در تنهايي ها و نااميدها دستگيري كند. چشم اميد از غيراو بستن و به او پيوستن اعتماد به نفس شما را تقويت مي كند.
8. تقويت اراده: اعتماد به نفس امري اكتسابي است،انسان هاي شاخص تنها با همت خويش آن اطمينان خاطر و اعتماد به نفس را ذره ذره اندوخته اند.
9. تمركز فكر: مثل ذره بين عمل كنيد، نور را متمركز كنيد و آتش ايجاد كنيد. يعني از پراكنده كاري پرهيز كنيد. اگر توانايي هاي شما يك جا جمع شود موفق تر خواهيد بود. (به داشته هاي خود تمركز بخشيد.)
10. متين و جدي باشيد، و با خود كم بيني و كم رويي مبارزه كنيد. بدانيد كه كم رويي يك معلوليت اجتماعي است.
11. در جمع نظر دهيد (جامعه پذيري).
12. خندان و متبسم باشيد.
13. انتقادپذير باشيد. جواب انتقاد را با انتقاد ندهيد. سعي كنيد با خوب شنيدن انتقادها زمينه خودشناسي (شناخت ضعف و نكات قوت) را فراهم آوريد. و هم چنين از انتقاد سازنده و محترمانه نترسيد. [1]
پی نوشت :
[1] . نينوايي، ژيلا، اعتماد به نفس راه خوشبختي، نداي فرهنگ، چاپ دوم، 1375، ص 24. جزوة شماره هفت مركز مشاوره حوزه علميه قم، آثارو راههاي اعتماد به نفس، ص 5. به نقل از نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم
زدن کودک به شوخی
سؤال: 1: اگر کسى را طورى کتک بزنيم که بدنش سرخ شود و البته بعد از چند دقيقه خوب شود آيا بايد ديه بدهيم؟ مقدار ديه چقدر است؟2: اگر با کودک صغيرى جورى شوخى بکنيم که بدنش سرخ شود آيا معصيت کردهايم؟ و بايد ديه بدهيم؟
آیت الله خامنه ای: 1و2) : ديه ثابت است و اگر در بدن باشد ديهاش سه چهارم دينار است (يک دينار شرعى معادل 6/3 گرم طلا مىباشد. [1]
پی نوشت :
[1] . آیتالله خامنهای، اجوبه الاستفتائات، مسائل قضایی، س 943.
تیز هوشی و خوش حافظگی
روايت از امام صادق و باقر عليهماالسلام است، فرمودند: سوره حمد و آيت الكرسى و انا انزلنا و یس، واقعه و سوره حشر و ملک، توحيد و معوذتين را با زعفران به کاسه پاكى بنويسد پس نوشته رابا آب زمزم يا آب باران يا با آب پاك دیگر شسته سپس دو مثقال كندر و ده مثقال شكر و ده مثقال عسل به آن بريزند، پس از آن در شب زير آسمان قرار ده و در پوشی آهنى هم روى آن بگذارند، در آخر شب دو ركعت نماز، در هر ركعت بعد از حمد و پنجاه مرتبه قل هو الله بخوانند، بعد از فارغ ، آن را بخورند، براى قوه حافظه خوب و مجرب است ، ان شاء الله
امام رضا علیه السلام
پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد ، و بهترين پيوندخويشاوندى ، خوددارى از آزار خويشاوندان است
(تحف العقول ، ص 469
شیوه های شناخت دختر و پسر در ازدواج1
1- بررسی دورنمای و ظاهری فرد و مجموع خانواده
2- تحقیق
محل زندگی جدید و قبلی ( همسایه ها و مغازه ها)
محل تحصیل جدید و قبلی (مسؤلان و همکلاسان دوست و غیر دوست)
محل کار جدید و قبلی ( همکاران و کارفرما و مدیر)
دوستان جدید و قبلی
اقوام نزدیک و دور
دشمنان و منتقدان
واسطه ها و افرادی که همراه او هستند
معرفان( افرادی که خودش معرفی می کند برای تحقیق )
مسجد و هیأت محل
خواستگار قبلی (ممکن است از آنها اطلاعات کاربردی دریافت کنید در رد یا قبول)
همسر سابق (در ازدواج های دوم)
افراد خانواده مثل پسران یا دختران و داماد و عروس خانواده
3- گفتگو خانواده ها و گرفتن نظر افراد همراه ( بهتر است چند نوبت گفتگو شود و هر نوبت با یک همراه بالغ و فهیم و متأهل باشید)
4- گفتگوهای دو نفره ( با اصول گفتگو مدیریت مذاکره: ابتدا و در جلسه اول از اسرار خاص زندگی و خودتان نگویید - توجه به تسامح های شرعی که به ارتباط دختر و پسر این جا داده شده - گفتگو در چند جلسه باشد- تناقض ها یا همخوانی های گفتاری او و خانواده دقت شود - همیشه در منزل نباشد بیرون رسمی بودن نیست و فرد بهتر خودش را نشان می دهد)
5- درخواست دیدن آلبوم عکس به خصوص عکس های چند سال( در ضمن دیدن می توان به دوستان، همراه هان، محل ها و…دقت کرد ولی باید مراقب بود که ممکن است گزینشی باشد)
6- در خواست دیدن کتابخانه/ کامپیوتر / کیف سی دی/ دفترچه خاطرات و…(البته بهتر راه باز کن همراه باشد که او از زبان دختر یا پسر این را بخواهد). می توان از کتابخانه ای که او کتب امانی هم می گیرد اطلاعات خوبی گرفت که مثلا بیشتر به چه موضوعی علاق دارد و…
7- مشاوره های ازدواج: در امر مهمی چون ازدواج توصیه می شود از مشاور کمک گرفته شود مشاور متخصص فرد بی طرفی است که بدون جانبداری سخن می گوید و با مصاحبه و تست هایی که می گیرد اطلاعات و راهنمایی های خوبی به ما می دهد. مشاوره برای افراد وسواسی، مشکل پسند بسیار اهمیت بالایی دارد چون آنها باید از چراغ راهنما او کمک بگیرند و به یافته های خود زیاد توجه نکنند. [1]
پی نوشت :
[1] . انجمن مشاوره سایت اسک دین دات کام
شوخی و خنده های مخرب
زندگی اگر در بستر جهان بینی توحیدی (عقل و شرع) نباشد پوچ است. علفهای هرز پوچی و بدبینی و افسردگی در مرداب بی هدفی و پوچ انگاری می روید. امروزه باشگاه های خنده زیادی در سراسر جهان برای رفع افسردگی و ایجاد نشاط تأسیس می کنند این مراکز اگر منهای جهان بینی توحیدی باشد از مواد مخدر مخرب تر است.
بسیاری از بازی گران طنز و کمدین ها باطنی ناآرام و آشفته دارند بسیاری از افرادی که احساس تنهایی شدید می کند، یا اضطرابی و وسواسی هستند با افراط در شوخی و جوک های جنسی تلاش می کنند، خود را آرام کنند. گویند مردی برای درمان افسردگی خود به متخصص اعصاب و روان (روان پزشک) رجوع کرد. او در ضمن نوشتن دارو به مرد پیشنهاد کرد که برای رفع هیجان های منفی افسردگی از سیرکی که تازه به شهر آمده دیدن کند. مرد لبخند تلخی زد و گفت: از بدبختی روزگار اون مردی که همه رو می خندونه خودم هستم.
طنز و شوخ طبعی دینی، نقش بازی کردن، تخریب و تحقیر خود و دیگران، تظاهر و یک کار تصنّعی برای جلب افراد یا کسب نون نیست. شوخ طبعی مؤمن باید چون چشمه ای گوارا و زلال از معدن فیاض باورهای دینی و جهان بینی توحیدیش بجوشد، تا غم و نگرانی و افکار مزاحم را از روح خود و برادران دینیش بزدایند. این شوخ طبعی که مانند نمک آش مقدار مشخص دارد، اگر مزّین به نیت الهی نباشد، محکوم به خروج از جاده حق و سقوط در درة لودگی است و خطر آسیب زدن به پیامهای تبلیغی وخود مبلغ را در پی دارد.
عزت و آبروی انسان مؤمن از کعبه هم بالاتر است نه خود و نه دیگران حقی ندارند آن را تخریب کنند. لودگی با مقام انسان که جانشین خداوند است همنوایی ندارد. حضرت علی (ع) فرمودند قیمت شما بهشت است آن را به کمتر از آن نفروشید نیز فرمودند قیمت هرکسی به اندازه همت او است یا جایی دیگر فرموند ارزش هرکس به اندازه دانایی و توانایی او در مهارتی و تخصصی است که دارد؛ قِیمه کلُ المرءٍ ما یُحسنهُ.
[1]. کتاب قوانین شوخی و شادی، محمدعلی قدیری و محمدحسین قدیری، کتابخانه سایت اسک دین
راه تبديل ناکامي به کاميابي2
دين و مهارت هاي زندگى
خوشبختانه و البته بر خلاف تصور موجود ، دين ، آموزه هاي فراواني در حوزه مهارت هاي زندگي دارد. آموزه هايي كه يا ديده نشدند و يا به درستي فهم نشدند. به جهت جايگاه مهمي كه رضامندي از زندگي در تكامل معنوي دارد ، اولياي دين آموزه هاي فراواني را به پيروان خود آموخته اند. رسول خدا در كنار تعاليم قدسي و ملكوتي خود، مهارت هاي زندگي را به پيروان خود و حتي كساني همانند امام على(ع)، ابوذر غفاري و ديگران مى آموزد. امام على (ع) نيز مهارت هاي زندگي را به ياران خود مى آموختند. از بقيه معصومين نيز همين مسأله ثبت است. حتي فراتر از اين، قرآن كريم نيز در اين زمينه آموزه هاي مهمي دارد. بنابراين يكي از دغدغه هاي دين، رضامندي از زندگي است و يكي از رسالت هاي آن آموزش مهارت هاي زندگي كردن به پيروان خويش است. متأسفانه اين بخش از آموزه هاي دينى كمتر مورد توجه واقع شده و يا اصلاً مورد توجه قرار نگرفته اند.
عوامل رضايت از زندگي
احساس كاميابى عامل اساسى در شادكامى و رضامندى است. شادكامى و خرسندى هنگامى پديد مى آيد كه انسان تصور كند هر آنچه را مى خواسته به دست آورده و هر آنچه را بايد داشته باشد ، دارد (كاميابى). در طرف مقابل، احساس ناكامى عامل اساسى در ناخرسندى و نارضايتى است. وقتى انسان احساس كند كه آنچه را مى خواسته به دست نياورده (ناكامى در دست يابى) و يا آنچه را داشته، از دست داده (فقدان) و يا به آنچه نمى خواسته دچار شده است (حادثه)، نالان و بى تاب مى گردد، لب به شكايت مى گشايد، در تنگنا قرار مى گيرد، ناتوان گشته و نااميد مى گردد. مجموعه اين ويژگى ها، نشانگر نارضايتى فرد از زندگى است.
ناكامى مالى را به وسيله «درك داشته ها»، ناكامى معنايى را به وسيله «معنايابى» و ناكامى انتظارات را به وسيله «هماهنگى انتظارات با واقعيت ها» مى توان به احساس كاميابى تبديل كرد.
بنابر آنچه گفته شد يكى از مهم ترين عوامل نارضايتى از زندگى، «احساس ناكامى» است. ريشه احساس ناكامى چيست؟ منشأ احساس ناكامى امور متعددى مى تواند باشد كه در اين بحث به چند مورد آن اشاره مى كنيم:
الف) محروميت مالى.
گاهى انسان به خاطر ندارى و محروميت، دچار احساس ناكامى مى گردد. وقتى انسان احساس كند كه چيزى ندارد تا با آن زندگى كند، به احساس ناكامى دچار مى شود. اين قسم، «ناكامى مالى / دارايى» ناميده مى شود.
ب) بى معنايى زندگى.
گاهى ناكامى به اين دليل است كه زندگى معنايى ندارد. كسانى كه معنايى براى زندگى نمى يابند و نمى دانند كه چرا بايد زندگى كنند ، دچار احساس ناكامى مى شوند . هر چند ثروتمند و دارا باشند. اين قسم را « ناكامى معنايى » مى نامند.
ج) برآورده نشدن انتظارات.
در پاره اى موارد، احساس ناكامى به دليل برآورده نشدن انتظارات است. اگر انسان از زندگى دنيا انتظاراتى داشته باشد و اين انتظارات برآورده نشوند، دچار احساس ناكامى مى گردد. اين قسم، «ناكامى انتظارات» ناميده مى شود. چگونه مى توان به احساس كاميابى دست يافت؟ عوامل كاميابى به تناسب عوامل ناكامى شكل مى گيرند. ناكامى مالى را به وسيله «درك داشته ها»، ناكامى معنايى را به وسيله «معنايابى» و ناكامى انتظارات را به وسيله «هماهنگى انتظارات با واقعيت ها» مى توان به احساس كاميابى تبديل كرد و از اين طريق به احساس رضامندى دست يافت. [1]
پی نوشت :
[1] . منبع : کانون انديشه جوان-مهدي خير اللهي
راه تبديل ناکامي به کاميابي1
(دين و مهارت هاي زندگي)
زندگي در انديشه ديني، مزرعه آخرت و خاستگاه رسيدن به كمال اُخروي است . گروهي به غلط، دين را «زندگي ستيز» مى دانند و گروهي به اشتباه، «زندگي پرست» مى شوند و ممكن است آناني كه از تفكر زندگي ستيزي جدا مى شوند، به دامان زندگى پرستي درافتند. دين، نه زندگي ستيز است و نه زندگى پرست بلكه دين، زندگي را بستر تكامل و مقدمه آخرت مى داند . ازا ين رو، زندگي موفق از آن کسي است كه هنر زندگي کردن را داشته باشد. كساني مى توانند به تكامل بينديشند كه با زندگي خود مشكل نداشته باشند. ميان «مشكل داشتن در زندگي» با «مشكل داشتن با زندگي» تفاوت وجود دارد.
همه انسان ها در زندگي مشكل دارند اما انسان موفق كسي است كه با زندگى اش مشكل نداشته باشد و اين مهارت خاص خود را مى طلبد.
زندگي را نبايد دست كم و ساده انگاشت. زندگى پرستي مطرود است اما، بى خيالي و بى برنامگي در زندگي نيز مطرود است . زندگي پيچيده و پر رمز و راز است لذا براي موفقيت در زندگي بايد «مهارت زندگي كردن» را آموخت. راز بسياري از ناكامى ها، ناكامي در مهارت هاي زندگي است. كساني كه مهارت زندگي كردن را نمى دانند ، از زندگي خود نالان و ناراضى اند. [1]
پی نوشت :
[1] . منبع : کانون انديشه جوان-مهدي خير اللهي
راه تبديل ناکامي به کاميابي1
(دين و مهارت هاي زندگي)
زندگي در انديشه ديني، مزرعه آخرت و خاستگاه رسيدن به كمال اُخروي است . گروهي به غلط، دين را «زندگي ستيز» مى دانند و گروهي به اشتباه، «زندگي پرست» مى شوند و ممكن است آناني كه از تفكر زندگي ستيزي جدا مى شوند، به دامان زندگى پرستي درافتند. دين، نه زندگي ستيز است و نه زندگى پرست بلكه دين، زندگي را بستر تكامل و مقدمه آخرت مى داند . ازا ين رو، زندگي موفق از آن کسي است كه هنر زندگي کردن را داشته باشد. كساني مى توانند به تكامل بينديشند كه با زندگي خود مشكل نداشته باشند. ميان «مشكل داشتن در زندگي» با «مشكل داشتن با زندگي» تفاوت وجود دارد.
همه انسان ها در زندگي مشكل دارند اما انسان موفق كسي است كه با زندگى اش مشكل نداشته باشد و اين مهارت خاص خود را مى طلبد.
زندگي را نبايد دست كم و ساده انگاشت. زندگى پرستي مطرود است اما، بى خيالي و بى برنامگي در زندگي نيز مطرود است . زندگي پيچيده و پر رمز و راز است لذا براي موفقيت در زندگي بايد «مهارت زندگي كردن» را آموخت. راز بسياري از ناكامى ها، ناكامي در مهارت هاي زندگي است. كساني كه مهارت زندگي كردن را نمى دانند ، از زندگي خود نالان و ناراضى اند. [1]
پی نوشت :
[1] . منبع : کانون انديشه جوان-مهدي خير اللهي
شوخی؛ بازی فوتبال
میدان شوخی، بازی و تفریح اسلامی مثل میدان فوتبال است وسیع و بزرگ. مثل بازی فوتبال هم مرز و حدود و قواعدی داره. باید مراقب باشیم خطا نکنیم، اوت و کرنر نزنیم و تو افساید نروید …..
بله همین و بس همین چندتا حدود را بدانیم کافی است که از بازی و شوخی حال ببریم و لذت. خدا همین را می خواد بکن بکن های خدا (رخصت ها و فرصت ها) در جمع از نکن نکن هایش(امر و نهی ها) زیادتر است. در احکام شوخی چندتا نکن نکن مطرح شده و به ما گفته شده حالا بروید میدان بازی و شوخی حلال. یادمان نرود که در سبک زندگی و مدیریت اسلامی یک بخش مهم(بخش چهارم اختصاص به تفریح و استفاده از لذت های حلال دارد و این بخش برای پویایی ما مانند شارژ برای گوشی همراه یا بنزین برای ماشین است. نباشد کار لنگ می ماند. [1]
پی نوشت :
[1] . آیین شوخی و قوانین خوشی، محمد علی قدیری و محمدحسین قدیری، کتابخانه سایت اسک دین
خدا رو کی دیده؟
سخنان دو برادر در شکم مادر:
- «داداشی به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟ آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟»
- «نه من به این اراجیف اعتقادی ندارم؛ من یک روشنفکرم. مگه تا حالا مامان رو دیدی؟»
میگویند کسی ادعا کرد که خدا نیست چون دیده نمیشود بهلول محکم با لگد به او زد او داد و هوار به را هانداخت. قاضی گفت چرا او را زدی؟
بهلول گفت: بابا شما چرا فریب او را میخورید اگر دردی دارد به من شما نشان دهد من تا با چشمم نبینم باور نمیکنم.
بله «عدم الوجدان لایدلّ علی عدم الوجود»؛ نیافتن دلیل بر نبودن نیست. ما قدرت آهنربا، برق، شوری نمک، خیسی آب، امواج رسانهها و مغز را نمیبینیم ولی از نشانه ها احساس و ادراک می کنیم که هستند و وجود دارند.
جنین از مادر از راه بند ناف تغذیه می شود و منکر مادر است و ما نیز در فیض الهی غرقیم و….
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود مُمِد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات. از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به درآید….
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که بجای آورد.
شکر نعمت
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم.
مرغ بریان به چشم مردم سیر***كمتر از برگ تره بر خوانست
و آن كه را دستگاه و قوت نیست***شلغم پخته مرغ بریان است [1]
پی نوشت :
[1] . سعدی
شکر نعمت
او نزدیک است
دعا امروزه به عنوان نقش درمانگر در کنار تکنیک های روان درمانی و درمان های دارویی پذیرفته شد ه است بنابراین فرصت را از دست ندهیم ولی دعای بدون عمل مانند تیر اندازی با کمان بدون زه است. از ما حرکت از خدا برکت.
خدا در قلب توست و تو در آسمان به دنبالش می گردی.
God is in your heart yet you search for him in the sky
روان شناسى تغذيه
در 14 قرن گذشته حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) به روانشناسى تغذيه اشاره فرمود كه هم اكنون با تخصّصى شدن علم روانشناسى اين حقيقت را به اثبات رساندهاند. در گذشته باور داشته اند كه:غذا تنها به ما پروتئين و ويتامين مىدهد،امّا امام على(عليه السلام) فرمود:غذاها روح و روان و صفات دارند و روحيّات آن به روحيّات ما سرايت مىكند.بحث روان شناسى تغذيه فراسوى طب است.بحث روان غذاها كه يك عدد پرتقال دزديده شده لقمه حرام است،و لقمه حرام در روان انسان تأثير نامطلوب دارد،و نطفه حرام پديد مىآيد،و كودكى كه با آن پديد آمده در زندگى فرداى خود دچار بزهكارى خواهد شد.اين حقيقت يا اسرار پيرامون آن در حال تحقيق و بررسى مىباشد.
برخی مثلا می گویند: پرتقال، پرتقال است.پُر از ويتامين ث مىباشد، حلال و حرام ندارد روا و ناروا نمىشناسد. چگونه ويتامينهاى پرتقال دزديده شده با پرتقال حلال متفاوت است؟چگونه گوشتها تخم مرغها روحيات و صفات يك حيوان را به انسان منتقل مىكنند.
كه امام على(عليه السلام) فرمود :
شير و گوشت بُز به فرزندان خود كمتر بخورانيد كه ترسو مىشوند.
شير و گوشت خر نخوريد كه در عقل و هوش شما تأثير مىگذارد.
شير و گوشت حيوانات درنده (مانند ببر و پلنگ و گرگ و كفتار) را نخوريد كه درنده خويى را به شما منتقل مىكند.
طب مىتواند ويتامينها را ميكروبها و ويروسها را شناسائى كرده و راههاى درمان و مبارزه با آفتها را نشان دهد.
سلّولها و عصبها و ياختهها را شناسائى كند.
امّا روان و خاصيّت غذاها و گوشتها فراسوى طب است.
در بسيارى از احكام الهى، چيزى حرام يا حلال است كه فلسفه آن را علم نمىداند و با ابزار علمى نمىتوان اسرار آن را شناخت،چون فوائد يا زيان آن در مرزهاى علم قرار ندارند. [1]
پی نوشت :
.[1] الگوهاى رفتارى، جلد 14 امام على (ع) و بهداشت و درمان، محمد دشتی.( روان در اخلاق(روح) و روان در روان شناسی (ذهن) متفاوت است ولی براساس گفته ملاصدرا النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا. در واقعی می توان با این تحلیل روان در اخلاق و روان شناسی را به هم مرتبط دانست.
بهشت و جهنم
عارفی کنار جاده نشسته بود و با چشمان بسته در حال تفکر بود. ناگهان تمرکزش با صدای گوش خراش یک جنگجو به هم خورد : « پیرمرد ، بهشت و جهنم را به من نشان بده ! »عارف به او نگاهی کرد و لبخندی زد . جنگجو از این که میدید عارف بیتوجه به شمشیرش فقط به او لبخند میزند، برآشفته شد، شمشیرش را بالا برد تا گردن عارف را بزند!
عارف به آرامی گفت : « خشم تو نشانه ای از جهنم است . »
مرد با این حرف آرام شد، نگاهی به چهره پیر عارف انداخت و به او لبخند زد .
آنگاه آن عارف گفت : « این هم نشانه بهشت ! » [1]
پی نوشت :
[1] . وبلاگ زندگی آرام
دوربین مدار بسته
وارد کوچه شد.
روی درب شرکت نوشته شده بود :
این مکان با دوربین مدار بسته کنترل می شود
با احتیاط دور و برش رو نگاه کرد.
زنگ زد و منتظر موند.
خدایا ببخش!
آخه گفتی :
آیا نمی دانید که پروردگارتان شما را می بیند؟
ولی ماها نه مراقبیم و نه احتیاط می کنیم.
انگار اثر این جمله خیلی بیشتر از کلام شماست :
این مکان با دوربین مدار بسته کنترل می شود [1]
پی نوشت :
[1] . سایت خانه تحول، مسافر کوچولو
دوربین مدار بسته
وارد کوچه شد.
روی درب شرکت نوشته شده بود :
این مکان با دوربین مدار بسته کنترل می شود
با احتیاط دور و برش رو نگاه کرد.
زنگ زد و منتظر موند.
خدایا ببخش!
آخه گفتی :
آیا نمی دانید که پروردگارتان شما را می بیند؟
ولی ماها نه مراقبیم و نه احتیاط می کنیم.
انگار اثر این جمله خیلی بیشتر از کلام شماست :
این مکان با دوربین مدار بسته کنترل می شود [1]
پی نوشت :
[1] . سایت خانه تحول، مسافر کوچولو
دوست حقیقی
دوست دوست نیست..مگر اینکه دوستیش را در سه جایگاه حفظ کند:
در روزگار گرفتاری، آن هنگام که حضور ندارد، و پس از مرگ
A friend is not a real friend unless… He keeps his friendship, in three situations:
When in hardship, When his friend’s not around, And after they die…
خشم و میخ
پدری به پسرش که دائم عصبانی می شد گفت :
پسرم تو باید یاد بگیری که خودت رو کنترل کنی و مراقب رفتار و گفتارت باشی.
و بعد تعدادی میخ به او داد و خواست هر بار که عصبانی می شه یکیش رو به دیوار اتاقش بکوبه!
پسر روز اول هیجده میخ به دیوار زد.
روز دوم شانزده تا و …!
او هر روز ناخودآگاه وقتی دیوار اتاقش رو می دید تلاش می کرد تا کمتر عصبانی بشه وتعداد میخ هائی که به دیوار می کوبید مدام کم و کمتر می شد.
تا اینکه روزی پدر گفت :
پسرم از این به بعد میخی به دیوار نزن و هر وقت تونستی خودت رو کنترل کنی و جلوی عصبانیتت رو بگیری ، یکی از اون میخ ها رو بیرون بکش.
چند روز بعد همه میخ ها از دیوار اتاق بیرون کشیده شده بودند.
پدر که خیلی خوشحال بود از پسرش بخاطر عوض شدن رفتارش تشکر کرد و گفت :
عزیزم خیلی خوبه که دیگه عصبانی نمی شی ، ولی یه نگاه به دیوار اتاقت بنداز.
پسر نگاهی به دیوار انداخت ، چیزی که به وضوح دیده می شد سوراخ های زیادی بود که اون رو زشت و بد شکل کرده بودند.
پدر ادامه داد :
پسرم دیوار اتاقت دیگه مثل گذشته اش نیست.
تو وقتی با دیگران با عصبانیت صحبت می کنی ، حرف هات در دل اونها چنین اثری رو ایجاد می کنه.
اگر هم دیگه به رفتار غلطت ادامه ندی ، اثرش می مونه.
عزیز دلم کاشکی قبل از آزردن احساسات و عواطف دیگران کمی فکر کنیم.
کاشکی دقت بیشتری روی گفته ها و رفتارمون داشته باشیم.
و کاشکی بدونیم التیام زخم ها به سادگی ایجاد کردن اونها نیست. [1]
پی نوشت :
[1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، انجمن نرم افزار سایت اسک دین دات کام
تشخيص افسردگي
اگر فردي پنج تا (يا بيشتر) از علايم زير را در يك دوره يك هفتهاى داشته باشد، دچار افسردگى اساسى شده است؛ البته به شرط اين كه اين علايم ناشى از يك بيمارى جسمانى نباشد : 1. خُلق افسرده در اكثر مواقع روز (مثل احساس غمگينى و پوچى). 2. كاهش قابل توجهى در علاقه يا احساس به فعاليتهاى روزمرّه (تقريباً در همه روز). 3. بى خوابى يا پرخوابى تقريباً هر روز. 4. احساس خستگى مفرط تقريباً هر روز. 5. تحريك يا كندى روانى - حركتى تقريباً هر روز. 6. احساس بىارزشى. 7. كاهش تمركز و كاهش توانايى تفكر. 8. افكار خودكشى به صورت مكرر (البته بدون داشتن طرح خاص يا اقدام به خودكشى) [1]
پی نوشت :
[1] ديويد ال روزنهان، روان شناسي نابهنجاري، ترجمه يحيي سيدمحمدي، ارسباران، 1387.