شکر نعمت
02 مرداد 1392 توسط شاه حسینی
شکر نعمت
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم.
مرغ بریان به چشم مردم سیر***كمتر از برگ تره بر خوانست
و آن كه را دستگاه و قوت نیست***شلغم پخته مرغ بریان است [1]
پی نوشت :
[1] . سعدی
شکر نعمت