نه خجالت بکشیم نه خجالت بدهیم
نه خجالت بکشیم نه خجالت بدهیم
يك وقت داشتم «اعوذ» ها را بررسى مى كردم، يكى از «اعوذ» ها اين است كه، «اعوذ» يعنى پناه مى برم. امام مى گويد: خدايا پناه مى برم كه پير شوم، بىپول شوم. اولادم پولدار باشد. آن وقت من به اولادم بگويم: پول بده. چون اولاد خجالت نمى كشد به پدرش بگويد: پول بده. اما پدر و مادر خجالت مى كشد به بچه اش بگويد: بده. مى گويد: خدايا پناه مى برم، نمى خواهم اين خجالت را بكشم. كه به بچه ام بگويم: پول بده. خيلى مهم است. آقازاده هايى كه وضع ماليتان خوب است، خودتان برويد در كيف پدرتان، در كيف مادر، در كيف پدر خودتان پول بگذاريد. نگو: مادر، پول خواستى به من بگو. خوب خجالت مى كشد. خجالت مى كشد. اين كه مى گويم گوش بدهيد. هر اولادى وضع مالى اش خوب است، نگويد: مادرم، مادر زنگ بزن گوشت برايت بخرم. زنگ بزن نمى دانم برنج برايت بخرم. چيز برايت بخرم. چرا زنگ بزند؟ رويش نمى شود زنگ بزند. قبل از آن، اصلًا حديث داريم اگر كسى گفت: بده، به او دادى، اين هنر نكردى. اين مزد آبرويش را به او دادى. خودش را كوچك كرد. آبروى خودش را ريخته، حالا كه پهلوى تو آبرويش ريخته تو يك مبلغى، چيزى. اين هنر نيست. هنر اين است كه قبل از آنكه بگويد. بعضى ها را نبايد بگوييم به ما بگوييد. [1]
پی نوشت :
[1] . برنامه درس هايى از قرآن سال 87، خطرهاوسپرها(3)، ص 6.