شق القمر
شق القمر
در بين آن همه ظلمت و تاريكي و شرک و بت پرستی تنها پیامبر اسلام صلوات الله علیه ، محور توحید و يكتاپرستي بود كه از خدا خانه پرتو گرفت و چون ماه به خانهاش روشنايي ميبخشيد. روز به روز بر تعداد پيروانش افزوده می شد و منطق قوي و كلام دلرباش همگان را شيفته خود كرده بود. بعد از گذشت چندين سال و بعد از ارائه بسياري از نشانههاي رسالت، يكي از بزرگترين اين نشانهها جلوهگر شد.
داستان شق القمر
يكي از روزها كه رسول اکرم صلوات الله علیه با پيروان خود به طرف مسجدالحرام در حركت بود. دشمنان او كه وجودش را مانع سيطره بيچون و چراي خود بر طبقه مستضعف جامعه ميدانستند، تقاضايي كردند. درخواست آنان چيزي بود كه اميدوار بودند، پیغمبر اکرم صلوات الله علیه نتواند اجابت كند ودر بين همه رسوا شود ولي به خواست خداوند نتيجه كار برعكس انتظار آنها شد و با اينكه با وجود معجزه بزرگ و جاودان پیامبر اکرم صلوات الله علیه يعني قرآن مجيد، حجت بر همگان تمام شده بود، اما باز هم رسالت جهاني او نيازمند تقويت بود. لذا معجزهاي ديگر نمايان شد. آنان گفتند: «اگر راست ميگويي و پیغمبر خدا هستي ماه را به دو نيم تقسيم كن. نيمي را در راستاي کوه صفا و نيمي را در راستاي کوه مروه قرار بده».
همه حاضران در فكر فرو رفتند و منتظر ماندند تا پايان كار را ببينند.پیامبر اکرم صلوات الله علیه به همراه پيروان خود طواف خانه معشوق را به جاي آورد و به درگاه او، به نماز و استغاثه ايستاد. سپس مثل هميشه رو به حضرت امير علیه السلام نمود و فرمود: علی جان! برخيز و كنار كوه صفا بايست و هروله كنان به طرف كوه مروه برو و با صداي بلند اين اذكار را بگو:« بارخدايا! [۱] صاحب کعبه و مکه و زمزم و مقام و اي فرستنده پيامبر مكي! به ماه اجازه بده كه به دو نيم تقسيم شود، نيمي بر سر كوه صفا و نیمي بر سر كوه مروه قرار گيرد، [۲] كه نداي نهان و آشكار ما را شنيدي و به همه چيز عالم و آگاهي».
سران شرك، طبق عادت هميشگي مشغول مسخره كردن شدند. ولي هنوز دعاي حضرت علی علیه السلام تمام نشده بود، كه آسمان و زمين به حدي به تكاپو افتاد كه گويا نزديك بود آسمان بر زمين بيافتد. ترس تمام وجود مردم را فرا گرفته بود و با نگراني ناظر و شاهد اين واقعه بزرگ بودند. ناگهان با اشاره انگشت پیامبر اکرم صلوات الله علیه، ماه به دو نيم شده نيمي سر كوه صفا و نيمي بر سر كوه مروه قرار گرفت و تمامي شهر مکه را منور ساخت. مؤمنان فرياد زدند و تكبیرگويان، ایمان خود را به خدا و پيغمبرش اظهار داشتند. اما سران كفر باز هم با تمسك به حربۀ اتهام سحر و جادو، عناد و لجاجت غيرمنطقي خود را برملا ساختند.
http/kowsarblog.ir/admin.php?ctrl=items&action=new&blog=1156