تهاجم فرهنگی و نقش بانوان
فعالیت های گستردة دشمن برای ایجاد فساد در جامعة اسلامی و از بین بردن فرهنگ انتظار، وظیفة خطیر عمومی را در حوزه های علمیه و مراکز آموزشی ـ پژوهشی گوشزد می نماید.
پژوهش های علمی ـ تحقیقی در این زمینه باعث روشن گری در سطوح مختلف علمی از جمله آموزش و پرورش و آموزش عالی می گردد و در نتیجه، موجب آگاهی قشر عظیمی از مردم خواهد شد. برای آگاهی در سطح عموم نیز می توان از رسانه های جمعی به خصوص صدا و سیما با اجرای برنامه های مختلف اجرایی، فیلم، داستان و … بهره جست و سطح آگاهی عمومی، خصوصاً زنان را نسبت به مسئله انتظار، مهدویت و … بالا برد.
گسترش معارف ناب محمدی بین زنان، می تواند جامعه را تحت تأثیر قرار دهد؛ زیرا نه تنها زنان، نصف جامعه را تشکیل می دهند، بلکه بر نصف دیگر جامعه تأثیرگذار هستند و از طریق عقل دینی و عاطفی می توانند تحولات اساسی در افکار فرهنگی جامعه ایجاد نمایند و با گرایشات دینی ـ مذهبی، جوانان را جذب مبانی جذاب دینی و فرهنگ انتظار مهدوی نمایند.
حضور زنان در مجامع علمی، به خصوص علوم اسلامی، در حوزه و دانشگاه برای پرورش اعتقادات اسلامی در جامعه، به خصوص در زمان حاضر که بیش از نصف جمعیت دانشگاه ها را دختران تشکیل می دهند، نقش اساسی دارد.
اعتقاد مذهبی، باور و شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از مبانی فرهنگی است که زیربنای ارتقای فرهنگی را تشکیل می دهد و موجب ثبات عقیده افراد به مهدویت و سازندگی افراد می شود تا آن جا که یارانی خاص را شکل می دهد.
در روایات، یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این چنین معرفی شده اند: آنها در آسمان، شناخته شده اند و در زمین (تا آمدن حضرت) ناشناخته می مانند. [1]
هم چنین ایشان دارای شخصیتی بی نظیر و پیش گام در کارهای خیرند.[2]
نقش اساسی زنان در ترویج فرهنگ مهدوی را می توان در دو بعد کلی جست وجو نمود:
ابتدا تبلیغات صحیح دربارة فرهنگ مهدوی و جلوگیری از ترویج افکار و عقاید نادرست که تحت عنوان اسلام منتشر می گردد. چه بسا در این میان عده ای به نام ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تحت تأثیر قراردادن بانوان، آنها را منحرف سازند و در پناه آن به گمراه و فاسد نمودن عده ای اقدام نمایند.
بهترین راه برای جلوگیری از این گونه مفاسد، ترویج معارف ناب محمدی است که برای تحقق آن باید از طریق شناخت و معرفت حقیقی امام، همراه با انتظار صحیح و سازنده بهره جست.
برای گسترش فرهنگ اسلامی می توان به مجالس دسته چمعی یا اردوهای زیارتی فرهنگی اقدام نمود؛ زیرا در چنین مجالس و اردوهایی که به نام ائمه معصومین علیهم السلام برپا می شود، پذیرش دینی مردم بیشتر گشته و با رفتن به مشاهد مشرفه و ارتباط مستقیم با چنین اماکنی، امکان ارتباط معنوی بیشتر می شود.
برگزاری مجالس مذهبی، به خصوص مرتبط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم چون دعای ندبه، دعای عهد، زیارت آل یس و تفسیر آیات قرآن کریم، خصوصاً آیاتی که مرتبط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد مردم را با فرهنگ قرآنی ـ مهدوی، بیشتر آشنا می سازد.
راه دیگر انتقال معارف مهدوی به نسل جدید، بالابردن فرهنگ کتاب خوانی است که با عرضة محصولات فرهنگی (اسلامی ـ مهدوی) می توان آنها را به فرهنگ مهدوی علاقه مند نمود.
بعد دیگر فرهنگی که گاه کمتر مورد توجه قرار می گیرد، ابعاد تأثیرگذار در تفکر و عملکرد اسلامی است. یکی از دلایل دور شدن از فرهنگ اسلامی، شرایط محیطی می باشد که با ایجاد تحول در آن، ابعاد بسیاری از مشکلات فرهنگی حل خواهد شد. برای مثال، کیفیت معماری در فرهنگ اسلامی است که در زمان های گذشته خانواده های متشرع با ساختمان های بیرونی ـ اندرونی مانع اختلاط زنان و مردان نامحرم می شدند، ولی هم اکنون با تهاجم فرهنگی غرب، ساختمان ها به شکل اُپن (باز) در آمده است.
انتقال این گونه فرهنگ ها از هم اکنون می تواند زمینه ساز ظهور باشد و زنان به دلیل طبع ظریف و هنرمند خود می توانند با معماری جدید اسلامی و تنوع بخشی به کیفیت خانه سازی و تزئینات داخلی آن، تحولات اساسی در فرهنگ متأثر از فرهنگ غرب ایجاد نمایند.
مسئله دیگر، تغییر پوشش سنتی قدیم به پوشش نامتناسب تنگ و بدن نما است که در روایات آخرالزمان نیز مورد نکوهش قرار گرفته است[3] و برای تغییر آن به پوشش متناسب اسلامی می توان با ارائه پوشش های زیبا و متنوع جدید اسلامی، جای گزین های مناسبی برای پوشش های نیمه عریان و نامناسب به ارمغان آمده از غرب قرار داد.
[1]. اسمائهم فی السماء معروفة و فی الارض مجهولة، کلینی، پیشین، ج2، ص242.
[2]. سیدمصطفی مهری، الگوهایی برای چگونه بودن، خصال یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ماهنامه موعود.
[3]. «روی عن اصبغ بن نباته عن امیرالمؤمنین علیه السلام قال: سمعته یقول: یظهرنی آخرالزمان و اقتراب الساعة و هو شر الازمنة، نسوة کاشفات عاریات، متبرجات من الدین، داخلات فی الفتن، مائلات الی الشهوات، مسرعات الی اللذات، مستحلات للمحرمات، فی جهنم داخلات»، محمدبن علی شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص390.