تا عربی اش خوب بشه
31 تیر 1392 توسط شاه حسینی
|
|
مراد که از مرخصي برگشت دمغ بود . کلي سين جيمش کردم تا گفت . يعني نگفت ، کارنامه اش را نشانم داد . از بالا تا پايين بيست بود و نوزده ، فقط عربي اش آن وسط دهن کجي مي کرد ، هفت . … نشسته بود کنار چند تا اسير عراقي و دست و پا شکسته باهاشان حرف مي زد ، دهنم باز ماند گفتند يک ماهه کارش همينه ، مياد مي شينه با هاشون اختلاط مي کنه تا عربي اش خوب بشه . |