ایت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری
آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری
عبدالکریم حائری یزدی (یا آیتالله موسس[۱]) (۱۲۳۸ ه.خ. -۱۳۱۵ ه.خ.) از مجتهدان و مراجع تقلید شیعه و بنیانگذار حوزهٔ علمیهٔ قم بود. او از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۵ ریاست تامّه و مرجعیت کامل شیعیان را برعهده داشت.[نیازمند منبع]
زندگی
شیخ عبدالکریم حائری در سال ۱۲۳۸ هجری خورشیدی در روستای مهرجرد (میبد) یزد بدنیا آمد. پدرش محمد جعفر نام داشت.
در شش سالگی یکی از بستگانش معروف به میر ابوجعفر که آخوند بود به مهرگرد آمد و تحصیل عبدالکریم را عهده دار شد و با رضایت پدر و مادرش، او را به اردکان برد و به مکتب سپرد. عبدالکریم روزها در درس استادان حاضر میشد و شبها در خانه میر ابوجعفر به سر میبرد و گاهی در شبهای جمعه به منظور دیدار با پدر و مادر راه مهرگرد را پیش میگرفت. با درگذشت پدر مدتّی از تحصیل باز ماند امّا بعد از چندی به حوزه علمیه یزد رفت و در مدرسه محمدتقی خان سکنی گزید و به تحصیل علوم اسلامی پرداخت.
عراق
در ۱۸ سالگی به همراه مادرش با کاروان زیارتی به عراق رفت. چند سالی در کربلا در محضر آیتالله فاضل اردکانی بود و پس از آن با راهنمایی استادش به سامرّا و به محضر میرزای شیرازی رفت.
میرزای شیرازی مرجع زمان و سرپرست حوزه علمیه سامرّا بود. وی از آنجا که به آیتالله اردکانی احترام زیادی میگذاشت شیخ عبدالکریم را مورد توجه قرار داد. میگویند وقتی نامه فاضل اردکانی را خواند به شیخ عبدالکریم گفت: «من به شما اخلاص پیدا کردم»، و او را در منزل خود جای داد. حائری پس از اینکه به اجتهاد رسید از این دروان به نیکی یاد کرده و از خاطرات خانه میرزا این گونه میگوید:
سرداب خانه میرزا هم محل مطالعهام بود و هم محل استراحتم و در ماه رمضان سحری را نیز در آنجا میخوردم امّا برای افطار به خانه میرزا باز نمیگشتم، بلکه به علت گرمای طاقت فرسای هوا، به سوی فرات رفته، آب مفصلی میخوردم و شنا میکردم.
شیخ عبدالکریم دوازده سال در سامرّا به تحصیل پرداخت و در این مدت از درسهای فقیهانی چون آیتالله سید محمد فشارکی و آیتالله نوری سود برد.
شیخ عبدالکریم پس از رحلت میرزای شیرازی به نجف و پس از مدت کوتاهی از آنجا به کربلا رفت. اینجا بود که او لقب حائری را برای خود برگزید. (حائر در لغت به گودالی گفته میشود که در آنجا آب جمع میشود. زمین کربلا را حائر میخوانند.)
آیتالله حائری در این مدّت دو درس عمده خارج اصول و فقه آموزش میداد و باقی اوقاتش را در اختیار طلاب قرار داد و علاوه بر اینها، چون آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده بود، پاسخگویی به مسائل دینی مردم را نیز بر عهده گرفت.
حائری در ۱۲۹۳ خورشیدی هنگامی که دامنه آشوبهای ضد انگلیس در بینالنهرین به شهر کربلا نیز کشیده شده به دعوت مردم سلطان آباد (اراک بعدی) به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۰۱ خورشیدی که به قم رفت در حوزه علمیه اراک بود. آیتالله حائری به مدّت هشت سال در این حوزه تدریس کرد و در کنار مسؤولیت مرجعیت از پرورش استعدادهای طلاب جوان نیز غافل نبود.
قم
حسین خمینی (نوه عبدالکریم حائری و روحالله خمینی) در اینباره میگوید: جارچی فلكزدهای كه قصد داشت از قرآنسوزی در آتشسوزی مسجد جلوگیری كند، به قرآنسوزی و بهایی بودن متهم میشود. حکومت اعدام او منوط به دریافت حکم از سوی علمای شهر میکنند. مجلس بزرگی از علمای شهر جمع میشوند و اولین روحانی حکم مجازات را امضا میکند و سپس روحانیان دیگر تا زمانی که نوبت به حاج شیخ عبدالکریم برسد. او اما از امضا خودداری میکند و میگوید صدور این حکم حجت شرعی ندارد. این احتیاط پرهیزکارانه شیخ با طعنه مواجه میشود که «حاج شیخ هم بعله…» حاج شیخ دلش میگیرد و از اراک قصد زیارت مشهد میکند و سر راه از قم میگذرد. در قم به او اصرار میکنند که در شهر بماند و حوزه قم را احیا کند. شیخ پیشنهاد را رد میکند اما در بازگشت از مشهد علمای قم بار دیگر این پیشنهاد را تکرار میکنند و به یاد حاج شیخ میآورند روایات منصوب به امام زمان را که در آخرالزمان علم از قم طلوع میکند و به شیخ وعده یاری میدهند. و سرانجام شیخ عبدالکریم حائری در قم میماند و حوزه آن را احیا میکند.[۲]
اوایل بهار ۱۳۰۱ خورشیدی پس از دو ماه اقامت آیتالله حائری در شهر قم، در منزل آیتالله پایین شهری (آیتالله شیخ مهدی حکمی زاده ره)، جلسهای از طرف علما، بازاریان و کسبه تهران تشکیل شد که فقهای قم چون آیتالله بافقی، آیتالله کبیر و آیتالله فیض در آن شرکت داشتند. در این جلسه علما قبول این امر مهم را به آیتالله حائری اصرار کردند و نیز بسیاری از بازاریان و کسبه در تأمین مالی دانشگاه دینی اعلام آمادگی نمودند. آیتالله حائری ابتدا بر این عقیده بود که بزرگان قم خود این کار را انجام دهند. امّا چون اصرار بی حد علما را مشاهده کرد و تکلیف را بر عهده خود ثابت دید این نکته را بیان فرمود:
استخاره خواهیم کرد آیا صلاح است در قم مانده، به فضلا و محصلین دانشگاه دینی اراک که انتظار بازگشت مرا دارند، بنویسم به قم بیایند یا نه؟
وی صبح روز بعد، پس از آنکه نماز صبح را به پایان رساند در حرم حضرت معصومه به دعا و نیایش ایستاد و به قرآن روی آورد. شایع شده که آیتالله حائری به قرآن استخاره کرد و آیه مناسب حالش «… وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ» خط مشی آینده او را ترسیم نمود و آیتالله حائری را مصمّم ساخت دانشگاه دینی قم را سامان داده، شاگردان خود را از اراک به این شهر فرا خواند. با اقامت گزیدن آیهالله حائری در قم بنیان حوزه علمیه قم نیز نهاده شد و بتدریج رشد کرد و در ردیف بزرگترین دانشگاههای دینی جهان تشیع در آمد.
اساسیترین گام آیتالله حائری پس از تأسیس حوزه قم تعمیر مدارس دینی و تغییر روش آموزشی بود. توجه دادن محصلان علوم دینی به ژرف نگری در درس و بحث علمی و گزینش هیأت ممتحنه برای گرفتن امتحان از دروس حوزوی بود.
روحیات
ایشان در مقابل حوادث و مسائل سیاسی در اوایل روی کار آمدن رضا شاه پهلوی و ماجرای کشف حجاب همواره صبر و بردباری را پیشه خود ساخت و برای حراست از حوزه نوپای قم تلاش بسیاری نمود و همواره میفرمود: «من حفظ حوزه را اهم میدانم.» آیتالله حائری در ماجرای کشف حجاب بارها با رضا شاه برخورد و ستیز نمود. معروف است که پس از ماجرای کشف حجاب و کشتار مسجد گوهرشاد ایشان هیچ گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.[۳]
فرزندان
مرتضی حائری یزدی
مهدی حائری یزدی
کبری حائری یزدی (همسر محقق داماد)
مرگ
آیتالله حائری در۸۴ سالگی، در ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ هجری ق (۱۳۱۵ هجری ش) درگذشت و در جوار آرامگاه حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
آثار
کتاب الصلوه - کتاب مفصّلی درباره مسائل نماز است.
کتاب دور الاصول - این کتاب تقریرات درس آیتالله سید محمد فشارکی است.
کتابهای دیگر آیتالله حائری مجموعه رسائلی است که در ابواب مختلف فقهی مانند احکام ارث، احکام شیر دادن و مسائل ازدواج و طلاق به رشته تحریر در آوردهاست.
شاگردان
سید محمدرضا گلپایگانی
محمدعلی اراکی
شهابالدین مرعشی نجفی
سید مهدی غضنفری خوانساری
جعفر اشراقی
سید احمد زنجانی
میرزا خلیل کمرهای
سید محمد محقق داماد
الگو:امام خمینی (ره)
منبع
↑ آیتالله موسس، علی کریمی جهرمی، انتشارات راسخون، ۱۳۸۳
↑ شهروند امروز
↑ نیاز به منبع
مجله دانشگاه دینی، ش ۱۲، سال ۶۴
فصلنامه یاد، ش ۴، سال ۶۵
یادداشتهای مرحوم آیتالله شیخ مرتضی حائری (فرزند بزرگ ایشان)
تاریخ یزد، عبدالحسین آیتی، ص ۴۲۸
آشنایی با دانشگاه دینیهای علمیه شیعه، سید حجه موحّدی ابطحی، ج ۱، ص ۲۹۱
چهل حدیث، امام خمینی، ص