فرهنگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دوای دل بی قرار ما نرسید

31 تیر 1392 توسط شاه حسینی

هزار جمعه رسید ، نگار ما نرسید

هنوز وعده دیدار یار ما نرسید

نوار قلب و دل بی قرار ما این است

دوای دل بی قرار ما نرسید

 نظر دهید »

کفاره ضعف و بیماری

31 تیر 1392 توسط شاه حسینی

اگر کسى به علت ضعف و بيمارى نتواند به ازاى هر روز روزه‌اى که باطل کرده 60 روز روزه قضاى آن را بجا آورد و به طور مستقل هم درآمدى نداشته باشد که کفاره آن را بپردازد، وظيفه او چيست؟   
 قضاى روزه واجب است ولى نسبت به کفّاره‌ى افطار عمدى روزه ماه رمضان، چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و يا اطعام شصت مسکين براى هر روز نداشته باشد، بايد به هر تعداد فقير که قادر است غذا بدهد و احتياط آن است که استغفار نيز بکند و اگر به هيچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نيست فقط کافى است که استغفار کند يعنى با دل و زبان خود بگويد: «استغفرالله (از خداوند بخشايش مى طلبم)».

  پايگاه اطلاع رساني مقام معظم رهبري به آدرس:
http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=49

 نظر دهید »

هر چه بشنود به خدا می گوید

31 تیر 1392 توسط شاه حسینی


 بايد کلمه عشق را در صحنه عاشورا يافت. چگونگي پيوستن وبرگشتن عاشق به حضور معشوق، عشقي که دل را روانه باري تعالي کرده و فکر دنيوي را سلب مي کند. حسين(ع) اين عاشق بزرگ و مظهرعشق چگونگي اين امر را به ما رهروان حق آموخت.
شهيد سيف الله روستازاده

 كافي بود كسي را يكبار در نماز با توجه ببيند ، وقتي دو نفر به او مي رسيدند يكي آهسته به ديگري مي گفت:آدم قابل اعتمادي نيست، بايد مواظب حرف زدنمان باشيم و او با تعجب مي پرسيد:چطور؟
گوينده توضيح مي داد:هر چه بشود مي رود به خدا مي گويد. يك سره با خدا در حال حرف زدن است!
 نظر دهید »

تا عربی اش خوب بشه

31 تیر 1392 توسط شاه حسینی


 بايد جوان ها را تشويق كرد كه راه خدمت به اسلام و انقلاب را ادامه دهند و هيچ وقت از قرآن و دستوراتش فاصله نگيرند.
شهيد محمد قلى روز فراخ

 مراد که از مرخصي برگشت دمغ بود . کلي سين جيمش کردم تا گفت . يعني نگفت ، کارنامه اش را نشانم داد . از بالا تا پايين بيست بود و نوزده ، فقط عربي اش آن وسط دهن کجي مي کرد ، هفت .
… نشسته بود کنار چند تا اسير عراقي و دست و پا شکسته باهاشان حرف مي زد ، دهنم باز ماند گفتند يک ماهه کارش همينه ، مياد مي شينه با هاشون اختلاط مي کنه تا عربي اش خوب بشه .
 نظر دهید »

بهشت و جهنم

31 تیر 1392 توسط شاه حسینی

بهشت و جهنم

عارفی کنار جاده نشسته بود و با چشمان بسته در حال تفکر بود. ناگهان تمرکزش با صدای گوش خراش یک جنگجو به هم خورد : « پیرمرد ، بهشت و جهنم را به من نشان بده ! »عارف به او نگاهی کرد و لبخندی زد . جنگجو از این که می‌دید عارف بی‌توجه به شمشیرش فقط به او لبخند می‌زند، برآشفته شد، شمشیرش را بالا برد تا گردن عارف را بزند!
عارف به آرامی گفت : « خشم تو نشانه ای از جهنم است . »
مرد با این حرف آرام شد، نگاهی به چهره پیر عارف انداخت و به او لبخند زد .
آنگاه آن عارف گفت : « این هم نشانه بهشت ! » [1]

پی نوشت :

[1] . وبلاگ زندگی آرام

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 74
  • 75
  • 76
  • ...
  • 77
  • ...
  • 78
  • 79
  • 80
  • ...
  • 81
  • ...
  • 82
  • 83
  • 84
  • ...
  • 88
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

فرهنگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مذهبی
  • معصوم شناسی
  • حدیث
  • قرآن
  • کلام شهدا
  • مشاوره
  • احکام
  • اشعار
  • دانستنیها
  • سخن بزرگان
  • مسائل روز
  • تغذیه
  • نماز
  • نجم ثاقب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

حدیث روز



کد ذکر ایام هفته

ابزار

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس